ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | |
7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 |
14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 |
21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 |
28 | 29 | 30 | 31 |
تو را من چشم در راهمرا من چشم در راهم شباهنگام
که میگیرند در شاخ تلاجن سایه سیاه رنگ سیاهی
وزان دلخستگانت راست اندوهی فراهم
تو را من چشم در راهم
شباهنگام در آن دم که بر جاده دره ها چون مرده مان خفتگانند
در آن نوبت که بندد دست نیلوفر به پای سرو کوهی دام
گرم یاد آوری یا نه من از یادت نمی کاهم
تو را من چشم در راهم نیما
صنما ما ز ره دور و دراز آمده ایم
به سر کوی تو با درد و نیاز آمده ایم
گر زنزدیک تو آهسته و هشیار شدیم
مست و آشفته به نزدیک تو باز آمده ایم
آمدستم خریدار می و رود و سرود
نه فروشنده ی تسبیح و نماز آمده ایم
یک زمان گرم کن از مستی ما محفل خویش
که ز مستی بر تو گرم فراز آمده ایم
گر چه در فرقت تو زار و نزاریم چو شمع
از پی سوزش و از بهر گداز آمده ایم
بر امید رخ زیبای تو هم با غم و رنج
همچنانست که با شادی و ناز آمده ایم
دست ما گر به سر زلف درازت نرسد
بر سر زلف تو از دور به راز آمده ایم
ما به نظاره آن زلف دراز آمده ایم
توشه و ساز ز دیدار تو خواهیم همی
گر به دیدار تو بی توشه و ساز آمده ایم
(معزی) صنما ما ز ره دور و دراز آمده ایم
به سر کوی تو با درد و نیاز آمده ایم
گر زنزدیک تو آهسته و هشیار شدیم
مست و آشفته به نزدیک تو باز آمده ایم
آمدستم خریدار می و رود و سرود
نه فروشنده ی تسبیح و نماز آمده ایم
یک زمان گرم کن از مستی ما محفل خویش
که ز مستی بر تو گرم فراز آمده ایم
گر چه در فرقت تو زار و نزاریم چو شمع
از پی سوزش و از بهر گداز آمده ایم
بر امید رخ زیبای تو هم با غم و رنج
همچنانست که با شادی و ناز آمده ایم
دست ما گر به سر زلف درازت نرسد
بر سر زلف تو از دور به راز آمده ایم
ما به نظاره آن زلف دراز آمده ایم
توشه و ساز ز دیدار تو خواهیم همی
گر به دیدار تو بی توشه و ساز آمده ایم
(معزی)
بنام خدا
این شعر را یکی از همکاران فرهنگی (شجاع ) برای بازنشستگان فرهنگی سروده اند :
سیز عشقین عالمیسیز ،عالمیم فدادی سیزه شما عالم عشق هستید، عالم من فدای شماست
اولا اگر نچه جانلار فدا، روادی سیزه اگر برای شما چندین جان فداشود شایسته آن هستید
گولوشلریزه آچر، یازلارین گوزل چیچکی با خنده شما غنچه های زیبای بهار شکوفا میشود
محبتین اوزوسوز، قلبیم آشنادی سیزه شما خود محبت هستید قلبم شمارا می شناسد
نجبتین باغنین ، یاپ یاشیل، طراوتی سیز سبزترین طراوت باغ نجابتید
صفالی گلستانین ،واردی اعتقادی سیزه گلستان باصفا به شما اعتقاد دارد
سیزین باخشلاریزین، دورسینده گون دولانر خورشید به دور نگاههای شمار می چرخد
قرانلیغین گدیشی ،اصل ماجرا دی سیزه تاریکی را از بین بردن ماجرای اصلی شماست
شراب عشقیزی ،چوخلار ایچیپدی کفلیدیلر شراب عشق شمارا خیلی ها خورده ومستند
بوسری گیزلده هر کس، بویوک جفادی سیزه هر کس این سررا کتمان کند به شما جفای بزرگی کرده است
گئجه قارانلق اولاردی ،سیز اولماسایدوز اگر شب تاریک می شد اگر شما نبودید
سحر نشانه سی سیز، صبح دلربادی سیزه شما نشانه سحر هستید صبح دلربای شماست
تلکلموزدن اولور، در عیان مخاطبیزه از گفتار شما دروگوهر به مخاطبان عیان می شود
جواهیرین تایی سیز، آینالار نمادی سیزه مانند جواهر هستید آینه ها نمای شماست
دورون گدک گینه مکتب باغیندا بیر دولاناق بلند شوید برویم درباغ مکتب گشتی بزنیم
یقین ادین بونی سیز، باغدا با وفادی سیزه این را یقین بدانید که باغ هم وفادار شماست
هنوز مدرسه لر، گوزلری سیزی گوزلور هنوزهم چشمهای مدرسه ها منتظر شماست
گمان ائیلمیین درس، بی وفادی سیزه گمان نکنید که درس به شما بی وفاست
اوقدر زمزمه ائتدیز ،محبتین درسین آنقدر درس محبت را زمزمه کردید
آچیلدی مدرسه نین، جمعه انسدادی سیزه مدرسه ها هم جمعه ها برای شما باز شد
بو افتخار سیزه دور هله بوبرهه ده ده این افتخار برای شماست که هنوزهم
وطن اوشاقلارینین ،واردی اعتقادی سیزه که فرزندان وطن به شما ایمان دارند
(شجاع ) یه افتخار اولدی یازا گوزللره شعر به (شجاع )افتخار شد که به زیبایان شعر بنویسد
اونون ارادتی البته بر ملادی سیزه ارادت او البته برای شما عیان است
سیزیله خاطره لر، جانلانیر خیالیمده با شما خاطره ها در خیالم جان میگیرد
سیز عشقین عالمیسیز ،عالمیم فدادی سیزه شما عالم عشق هستید عالم من فدای شماست