مدیریت مدارس

آموختن یک چیز، به معنای برقرار کردن ارتباط با جهانی است که هیچ تصوری از آن نداریم. برای یاد گرفتن، فروتنی لازم است.

مدیریت مدارس

آموختن یک چیز، به معنای برقرار کردن ارتباط با جهانی است که هیچ تصوری از آن نداریم. برای یاد گرفتن، فروتنی لازم است.

چطور اینکار را می کنند؟؟

لطفاً بر روی آدرس زیر کلیک کنید و به اندازه صفحه اینترنتی که باز میشه دست نزنید و فقط بنشینید و تماشا کنید.

چطور اینکار را می کنند؟؟

بسیار جالب است.  http://users. telenet..be/ kixx/

خطای چشم

شگفت انگیز ترین تصویر موجود !به وسط این دایـره به مدت 2 دقیقه خیره گردید بتدریج خواهید دید که هاله ای آبی رنگ پیرامون دایره شروع به درخشیدن میکنـد!! الـبته بتدریـج چشمانتان را از صفحه مونیتور فاصله دهید تا هاله بزرگتر گردد 

خطای چشم

شگفت انگیز ترین تصویر موجود !به وسط این دایـره به مدت 2 دقیقه خیره گردید بتدریج خواهید دید که هاله ای آبی رنگ پیرامون دایره شروع به درخشیدن میکنـد!! الـبته بتدریـج چشمانتان را از صفحه مونیتور فاصله دهید تا هاله بزرگتر گردد 

آیا شما در مرکز جهان قرار دارید؟

تا به حال واژه خودمرکز بینی به گوشتان خورده است؟ خب بیشتر توضیح می دهم،کودکان در اولین سال های زندگی بر روی این کره خاکی تصور می کنند در مرکز جهان قرار دارند و همه چیز این دنیا فقط برای آنها ساخته شده است.همه وقایع اطراف را در رابطه با خود ارزیابی میکنند و نسبت به افراد و اشیاء دور و برشان احساس مالکیت میکنند.اگر قدری به گفته هایشان دقت کنید به خوبی متوجه این امر می شوید: عروسکِ من ، مادرِ من ، بشقابِ من ،...

خب حالا نگاهی دوباره به اطرافتیانتان بندازید، چند نفر بزرگسال را می شناسید که هنوز در مرحله خودمرکزبینی کودکانه شان مانده اند و فکر میکنند که همه دنیا باید در خدمت آنها باشند، حالا نه همه دنیا ، همه دوستان ، همه همکاران ، همه اعضاء خانواده ، همه...

چقدر آدم می شناسید که با وجود سن زیادشان هنوز فکر میکنند دیگران برای این وجود دارند که به امورات آنها رسیدگی کنند، غذا و پوشاکشان را تامین کنند ، احساس دوست داشتنشان را ارضاء کنند ، به آنها رفاه و آسایش بدهند، بی آنکه خود حتی لحظه ای به فکر این باشند که چیزی را به دیگری عرضه کنند؟ آدمهایی که فقط طلب می کنند و بس! خود را محقِّ داشتن همه چیزهای خوب دنیا میدانند بی آنکه بخواهند دیگران را در آن سهیم سازند یا حتی تصور این را داشته باشند که دیگران نیز به اندازه آنها سزاوار داشتن همه نعمت های خوب دنیا هستند.

انسان های خودمرکزبین معمولاً به بهره کشی از دیگران می پردازند ، سلطه جو هستند و از امر و نهی کردن و دستور دادن لذت می برند. مغرورند و خود را برتر و مهم تر از دیگران میدانند. خلاصه اینکه خود را در مرکز جهانی تصور میکنند که همه چیز آن حول محور آنان می چرخد.!

قدری فکر کنید،شما چطور؟ آیا شما هم در مرکز جهان قرار دارید؟!!  

منبع :http://www.nots.blogfa.com/

شــانـس خـود را امـتـحـان کـنـیــد! ...

مرد جوانی در آرزوی ازدواج با دختر کشاورزی بود.
کشاورز گفت برو در آن قطعه زمین بایست. من سه گاو نر را آزاد می کنم اگر توانستی دم یکی از این گاو نرها را بگیری من دخترم را به تو خواهم داد.
مرد قبول کرد، در طویله اولی که بزرگترین بود باز شد .
باور کردنی نبود بزرگترین و خشمگین ترین گاوی که در تمام عمرش دیده بود. گاو با سم به زمین می کوبید و به طرف مرد جوان حمله برد. جوان خود را کنار کشید تا گاو از مرتع گذشت.
دومین در طویله که کوچکتر بود باز شد.
گاوی کوچکتر از قبلی که با سرعت حرکت کرد .

جوان پیش خودش گفت : منطق می گوید این را ولش کنم چون گاو بعدی کوچکتر است و این ارزش جنگیدن ندارد.

سومین در طویله هم باز شد و همانطور که فکر میکرد ضعیفترین و کوچکترین گاوی بود که در تمام عمرش دیده بود.
پس لبخندی زد و در موقع مناسب روی گاو پرید و دستش را دراز کرد تا دم گاو را بگیرد.
اما.........گاو دم نداشت!!!!
زندگی پر از ارزشهای دست یافتنی است اما اگر به آنها اجازه رد شدن بدهیم ممکن است که دیگر هیچ وقت نصیبمان نشود.
برای همین سعی کن که همیشه اولین شانس را دریابی.!