مدیریت مدارس

آموختن یک چیز، به معنای برقرار کردن ارتباط با جهانی است که هیچ تصوری از آن نداریم. برای یاد گرفتن، فروتنی لازم است.

مدیریت مدارس

آموختن یک چیز، به معنای برقرار کردن ارتباط با جهانی است که هیچ تصوری از آن نداریم. برای یاد گرفتن، فروتنی لازم است.

پیشگویی ذهن شما از پشت مانیتور

واقعا عجیبه اگر متوجه کارش شدید مرا هم مطلع کنید متشکرم   

در این ادرس

رفتار منطبق بر ارزش

کنت بلانچارد:اطمینان و اعتماد موقعی بوجود می آید که رفتار ها منطبق بر ارزش ها باشند.

۱۲ ویژگی یک مدرسه موفق

نقش محیط‌های بنیادی، یعنی خانواده و زمینه‌های تعلیم و تربیتی آن مستغنی از تاکید و گفتگو است اما چون معلم به عنوان سازنده و فرم‌دهنده شخصیت دانش‌آموز نقش کلیدی دارد باید در درجه اول و پس از وی بقیه کارکنان مدرسه به درجات بالایی از بلوغ فکری رسیده باشند... ویژگی‌های مدارس موفق عبارت‌اند از:  

۱) در یک مدرسه موفق تاکید مناسب و مشخصی بر موفقیت درسی دانش‌آموز وجود دارد و تا امکانات آموزشی لازم و افراد آگاه، علاقه‌مند و صمیمی به کار تعلیم عهده‌دار امر تدریس در آن مدرسه نباشند امکان برخورداری و توفیق دانش‌آموزان ناچیز است.  

۲ ) در یک مدرسه موفق از دانش‌آموزان انتظار می‌رود که در زمینه کار و رفتار خود مسوول باشد و مدیر یا ناظم مدرسه خطای دانش‌آموزی را به حساب دیگر دانش‌آموزان منظور نکند. 

 ۳) در یک مدرسه موفق معلمان در محیط آموزشی باید خود الگوهای خوبی از اخلاق، رفتار، صداقت و دیگر صفات مطلوب آموزشی باشند.  

۴) در یک مدرسه موفق باید روابط و اوقات معلم با دانش‌آموز چنان تنظیم شود که امکان پاسخگویی به مشکلات شخصی دانش‌آموز را داشته باشد.  

۵) آموزگاران موفق یک مدرسه آنهایی هستند که با داشتن رفتار مثبت یعنی رابطه‌ای صمیمی و مطلوب با دانش‌آموز مورد علاقه وی قرار گیرند چون معلمانی که روش‌های توأم با ترس و تهدید، استهزا، انکار، یأس و نومیدی را به کار می‌برند به احتمال زیاد در مورد شاگردان‌شان ناموفق‌تر از گروهی هستند که از این روش‌ها پرهیز می‌کنند. ۶ 

) در یک مدرسه موفق این واقعیت باید پذیرفته شده باشد که دانش‌آموزان متفاوت، توانایی‌های یادگیری متفاوتی دارند بنابراین کودک به دلیل آنچه به خوبی انجام داده تشویق می‌شود ولی به علت اینکه کسی کاری را بهتر از او انجام داده تنبیه نمی‌شود و یا مورد مقایسه تحقیرآمیز قرار نمی‌گیرد. 

 ۷) یک مدرسه موفق با یک جریان دایمی و زنده با خانواده دانش‌آموز در ارتباط است. ۸) در یک مدرسه موفق به این امر توجه می‌شود که همیشه از بین دانش‌آموزان، افرادی که مشکلات قابل تحمل روانی دارند وجود داشته و معلمان با آنها هماهنگی دارند.  

۹) در یک مدرسه موفق رابطه یک جانبه و از بالا به پایین که متاسفانه محور فکری است مردود و به جای آن کوشش برای ایجاد اعتماد به نفس و تقویت روحیه مستقل و سرزنده و صمیمیت با دانش‌آموز منظور شده است تا در پناه آن نیروی بالقوه وی را در جهت ابتکار، تفکر و خلاقیت به حداکثر پتانسیل خود افزایش دهد.  

۱۰) معلمان یک مدرسه موفق باید در جریان زنده و مستمر تعلیم و تعلم بوده و در تمام مدت کار آموزشی خود از فراگیرندگان باشند. علاقه به تدریس، روحیه همکاری با دیگران در مدرسه، صبر و خودداری، آشنایی با اصول روان‌شناسی، شناخت قوانین رشد، یادگیری و خصوصیات سنی گروه‌های متعدد از ویژگی‌هایی است که یک معلم موفق دارا است و با این زمینه‌ها می‌تواند در تکوین شخصیت دانش‌آموز نقش موثری داشته باشد. ۱۱) یک مدرسه موفق همه ساله آموزش‌های منظم و مکرری را برای معلمان خود در دست اجرا می‌گذارد تا از طریق تشکیل کلاس‌های ویژه، تهیه مجلات مربوط به آنها و یا ایجاد آموزش‌های ضمن خدمت مشخص و هدفدار هرچه بیشتر بتوانند انگیزش، آگاهی و علاقه‌مندی آنان را در جهت پیشبرد برنامه و شکوفا کردن استعداد دانش آموزان فراهم کرده و ارتقا دهند.  

۱۲) در مدرسه موفق، معلم باید در تربیت دانش‌آموز واقع‌بین بوده و انتظار ساخت دوباره شخصیت او را نداشته باشد زیرا الگوی بنیادی شخصیت کودک پیش از ورود به مدرسه شکل گرفته و مدرسه نمی‌تواند و نباید سعی کند شخصیت جدیدی در کودک به وجود آورد. دکتر حسن ضیاءالدینی - مدیرکل دفتر سلامت و پیشگیری روزنامه سلامت

تک فرزندها

تک فرزندها اجتماعی تر هستند

نگاهی به پیامدهای روحی ـ روانی تک فرزند بودن

تعداد والدین تک فرزند روز به روز در حال افزایش است؛ اما نباید از یاد برد که داشتن یک فرزند، بهتر یا بدتر از داشتن چند فرزند نیست و تک فرزندی نیز چون چند فرزندی مزایا و معایبی دارد.خانواده های تک فرزندی بر مسائلی خاص تأکید دارند که ممکن است در خانواده های چند فرزندی وجود نداشته باشد. تک فرزندها نمی توانند ناامیدی ها و فشارهای روحی را تحمل کنند. چنانچه توهینی به آنها شود، بی آن که قصد و غرضی در کار باشد این توهین را رفتاری عمدی و به پشتوانه نیتی خاص تفسیر می کنند. چنانچه از مسئله ای رنجیده خاطر شوند این حالت را تا مدت های مدید در درون خود زنده نگاه می دارند. آنها فقط به برقراری روابطی علاقه مندند که دربرگیرنده منافع آنان باشد و احساساتشان را نیز جریحه دار نکند. آنها ممکن است ناراحتی های خود را برای دیگران بیان نکنند و فردی درون گرا شوند. پرورش کودک از ۲ عامل تأثیر می گیرند، عواملی که حضور دارند و عواملی که غایب هستند. کودک تک فرزند در خانواده ای رشد می کند که افراد بالغ در آن حضور دارند و کودک دیگری نیست که بتواند با او ارتباط برقرار کند. هر دوی این عوامل، نقشی مهم در پرورش کودکان تک فرزند دارند. کودک تک فرزند به طور کامل مورد توجه و علاقه والدین است. این عامل سبب می شود کودک احساس کند شخصی مهم است. مزایای بزرگ شدن در خانواده های تک فرزند چنان است که کودک می گوید من دوست دارم تنها فرزند خانواده باشم، هیچ رقیبی نداشته باشم و کسی حسادت مرا تحریک نکند. نیاز نباشد با کسی دعوا کنم تا بتوانم وسیله ای را که دوست دارم، تصاحب کنم. " کودکانی که در خانواده تک فرزند زندگی می کنند احساس امنیت و اعتماد به نفس زیادی دارند. " عامل دیگری که در زندگی کودک مؤثر است، حضور در خانواده ای است که فقط شامل افراد بالغ است. این کودکان پیش از زمان معمول سخن گفتن را آغاز می کنند و روحیه اجتماعی نیرومندتری دارند. آنان از والدین خود تقلید و همچون بزرگسالان رفتار می کنند، به گونه ای که تحسین و تعجب دیگران را برمی انگیزند. کودکان خانواده های تک فرزند معمولاً بلوغ زودرس دارند. بلوغ اجتماعی این کودکان نیز ممکن است به حال آنان مفید باشد. آنها زودتر از دیگر کودکان با مسائلی مواجه می شوند که برخورد با آنها در سنین بالاتر ناگزیر است. مسائل و دیدگاه های خود را به راحتی بیان می کنند و قادرند به والدین خود کمک کنند. آنها زودتر از دیگر کودکان به فعالیت اقتصادی مشغول می شوند و از کار کردن خجالت نمی کشند. این کودکان با آمادگی و تجربه زیاد به سن بلوغ پا می گذارند. معایب یکــــــی بودن یکی از معایب تک فرزند بودن، تأثیر آن بر مراحل رشد کودک است. این کودکان کسی را ندارند تا با او رقابت یا بازی و دعوا کنند. آنها دوست و همدمی در منزل ندارند، بنابراین برخی از احساسات را تجربه نمی کنند و فرصتی برای کنترل و مدیریت آنها نخواهند داشت. بلوغ روحی و روانی، پدیده ای کاملاً ارثی نیست بلکه اکتسابی است. این بلوغ مواردی همچون شناخت خود، میزان واقع بینی و انتخاب مؤثر را شامل می شود و به راحتی به دست نمی آید، بلکه به تجربه هایی سخت و طاقت فرسا نیاز دارد. کودکی که تک فرزند خانواده است کمتر با مشکلات مواجه می شود و در معرض تجربه کردن شکست، ناکامی، رانده شدن و... قرار نمی گیرد و شرایطی را که لازمه بلوغ روحی، روانی است، تجربه نمی کند. اگر والدین، مراقبتی افراطی از تک فرزند خود به عمل آورند و او را به فردی ضعیف و کم تحمل تبدیل کنند، فرزندشان از دیگران نیز انتظار خواهد داشت با او چنین رفتاری داشته باشند که این موضوع ناتوانی او را شدت خواهد بخشید. اگر والدین اجازه ندهند فرزندشان با احساسات سخت و ناراحت کننده رو به رو شوند یا امکان آشکار کردن این نوع احساسات را برای او فراهم نکنند، تحمل وی را برابر این نوع احساسات ضعیف خواهند کرد. تمایل والدین به حمایت از تنها فرزندشان، مانع از آن می شود که فرزندشان عواقب اشتباهات خود را بیازماید و مسئولیت عمل خود را بپذیرد. آنها هیچ گاه در مقام انتقاد از فرزندشان بر نمی آیند، با او مخالفت نمی کنند و همواره تسلیم خواسته های او می شوند تا از این طریق مانع ناراحت شدن او شوند. این والدین می گویند: فرزندمان هم مثل ما دوست ندارد ناراحت شود؛ بنابراین با هم معامله می کنیم تا هیچ یک از ما آزار نبیند. حمایت بیش از حد این والدین، فرزند را با روحیه حساس و ضعیف تربیت می کند. هرچه حمایت آنها از تنها فرزندشان بیشتر شود، قدرت و تحمل وی در رویارویی با مشکلات کاهش می یابد و از این رو بسیار شکننده و آسیب پذیر می شوند. در چنین روابط حساس و پر اضطرابی است که تک فرزند از آزمودن احساساتی که در روابط بین خواهر و برادر شکل می گیرد، محروم می ماند: مسابقه برای چیرگی یافتن بر دیگران، رقابت با خواهر یا برادر در جلب رضایت والدین، مسخره کردن دیگران برای تحقیر آنها، توهین به دیگران برای اثبات برتری خود، درگیری برای کسب حق تقدم و بهره مندی بیشتر از مزایا، درددل کردن با خواهر یا برادر، مشاجره درباره اختلاف و تبعیضی که بین او و خواهر یا برادرش وجود دارد، درگیری با خواهر یا برادر برای تسکین فشارهای روحی، دفاع از منافع شخصی در ارتباط با دیگران. در خانواده های تک فرزند، والدین و فرزندان هر دو احساس می کنند نیاز شدیدی به یکدیگر دارند. پس ناگزیر به مراعات یکدیگر هستند، ولی خانواده های چند فرزندی چنین نیستند، دعواهای مکرر، جریحه دار شدن احساسات و عصبانیت در خانواده های چند فرزندی رایج است و کودکان معمولاً برای کنترل این احساسات راهی مناسب می یابند و بار دیگر با هم بازی می کنند. ویژگـــــــــی های تک فــــــــــرزندان تک فرزندها نمی توانند ناامیدی ها و فشارهای روحی را تحمل کنند. چنانچه توهینی به آنها شود، بی آن که قصد و غرضی در کار باشد این توهین را رفتاری عمدی و به پشتوانه نیتی خاص تفسیر می کنند. چنانچه از مسئله ای رنجیده خاطر شوند این حالت را تا مدت های مدید در درون خود زنده نگاه می دارند. آنها فقط به برقراری روابطی علاقه مندند که دربرگیرنده منافع آنان باشد و احساساتشان را نیز جریحه دار نکند. آنها ممکن است ناراحتی های خود را برای دیگران بیان نکنند و فردی درون گرا شوند. ممکن است تبحر لازم را نداشته باشند تا بتوانند دعواهای خود را با دیگران به گونه ای مدیریت کنند که در نهایت هر دو طرف راضی شوند. این نوع احساسات ناپخته معمولاً با تجربه هایی که فرد در زندگی خود کسب می کند، درمان می شود؛ فردی که تنها فرزند خانواده اش بود می گوید: سال ها طول کشید تا دریافتم رفتار والدینم با من مناسب نبوده است. آنها به شدت از من حمایت کردند. تمام خواسته هایم را تأمین می کردند. به همین دلیل نتوانستم میزان تحملم را در دست نیافتن به خواسته هایم تقویت کنم. اکنون دریافته ام که ناراحت و ناامید شدن بخشی از مشکلات دوران رشد کودک است و کودک نیاز دارد چنین احساساتی را تجربه کند. اگرچه کودکان تک فرزند اجتماعی تر از دیگر کودکان به نظر می رسند و اعتماد به نفس بیشتری در برقراری ارتباط با بزرگسالان دارند، اما به دلیل احساسات ناپخته خود ممکن است از همبازی های خود خجالت بکشند و ترجیح دهند با کودکان بزرگتر از خود دوست شوند. جلوگیــــری از انــــزوای تک فــــرزندان والدین باید به فرزند خود کمک کنند تا او بتواند با کودکان هم سن و سالش بازی کند. مدرسه یکی از مکان هایی است که چنین فرصتی را در اختیار کودکان قرار می دهد، ولی کافی نیست و باید فرصت های دیگری را نیز مهیا کرد تا کودک بتواند با دوستان همسن و سالش ارتباط برقرار و به بلوغ و عاقلانه شدن احساسات خود کمک کند. مهدکودک و آمادگی، مکانی است که در آن کودک می تواند احساسات نابهنجار را در بازی با کودکان هم سن و سال خود تجربه کند. دعوت دوستان به منزل و رفتن به منزل دوستان یا داشتن همبازی هایی در همسایگی، از دیگر فرصت های مناسب است. کودکان در سنین مهدکودک دوست دارند بیشتر اوقات را با والدین خود سپری کنند، به همین دلیل گاه مهدکودک برای آنان ناراحت کننده است؛ اما آنها نیاز دارند در اصطکاک و صمیمیت با کودکان هم سن و سال خود تجربه کسب و احساسات خود را عاقلانه کنند. هنگامی که کودکان مشغول بازی با دوستان هم سن خود هستند، ممکن است به رفتارهایی چون مشارکت و مصالحه نکردن، ناتوانی در صحبت یا بحث کردن با دیگران برای دفاع از حقوق خود و... تمایل داشته باشند، پس والدین باید در این باره با تک فرزند خود صحبت کنند. یکی از مسئولیت های والدین این است که دنیای پیرامون را برای فرزند خود شرح دهند. «داشتن روابط مطلوب با دیگران کار مشکلی است. اگر هر یک از شما کمی کوتاه بیایید می توانید با هم بازی کنید. بهتر است علایق و حساسیت های خودت را برای دیگران روشن کنی. در غیر این صورت آنها متوجه نمی شوند که تو از چه چیزهایی ناراحت می شوی.» والدین در محیط خانواده می توانند فرزند خود را تشویق کنند تا احساسات خود را به آنها بگویند. والدین باید خود نمونه این رفتار باشند. آنها همچنین باید به فرزند خود بیاموزند که از درگیری نگریزد و با صراحت و اطمینان با مشکلات و اختلافات روبه رو شود. اگر والدین، مراقبتی افراطی از تک فرزند خود به عمل آورند و او را به فردی ضعیف و کم تحمل تبدیل کنند، فرزندشان از دیگران نیز انتظار خواهد داشت با او چنین رفتاری داشته باشند که این موضوع ناتوانی او را شدت خواهد بخشید. اگر والدین اجازه ندهند فرزندشان با احساسات سخت و ناراحت کننده رو به رو شوند یا امکان آشکار کردن این نوع احساسات را برای او فراهم نکنند، تحمل وی را برابر این نوع احساسات ضعیف خواهند کرد. تربیت فرزند یک روند آماده سازی و حمایت کردن نوعی اقدام پیشگیری کننده است. " حمایت افراطی از کودکان اجازه نمی دهد که آنان خود را برای رشد و بلوغ احساسات تقویت کنند. "

 ناهید دالایی از:http://samiraeslamieh.blogfa.com

کتاب نکته های کوچک زندگی

نویسنده : اچ جکسون براون     
ترجمه : زهره زاهدی
ترجمه ای از کتاب :  life little instructions

پسرم چگونه میتوانم کمکت کنم که ببینی ؟
بیا تو را روی دوشم بنشانم؛آن وقت دور تر از من میبینی؛
آن وقت به جای هردومان میبینی؛
حالا تو به من بگو که چه میبینی ؟
-------

▪ روز تولد دیگران را به خاطر داشته باش
▪ حداقل سالی یک بار طلوع آفتاب را تماشا کن برای فردایت برنامه ریزی کن 
▪ از عبارت متشکرم زیاد استفاده کن 
▪ نواختن یک آلت موسیقی را یاد بگیر 
▪ زیر دوش آب برای خودت آواز بخوان 
▪ اگر مجبور شدی با کسی درگیر شوی اولین ضربه را بزن و محکم بزن 
▪ برای هر مناسبت کوچکی جشن بگیر 
▪ اجناسی که بچه ها می فروشند را بخر 
▪ همیشه در حال آموختن باش 
▪ آنچه میدانی به دیگران بیاموز 
▪ روز تولدت یک درخت بکار 
▪ دوستان جدید پیدا کن اما قدیمیها را از یاد مبر 
▪ از مکانهای مختلف عکس بگیر 
▪ راز دار باش 
▪ فرصت لذت بردن از خوشی ها را به بعد موکول نکن 
▪ به دیگران متکی نباش 
▪ هیچ وقت در مورد رژیم غذاییت با کسی صحبت نکن 
▪ اشتباه هایت را بپذیر بدان که تمام اخباری که می شنوی درست نیست 
▪ بعد از تنبیه بچه هایت آنها را در آغوش بگیر و نوازش کن 
▪ گاهی برای خودت سوت بزن 
▪ شجاع باش، حتی اگر نیستی وانمود کن که هستی، هیچ کس نمی تواند تفاوت بین این دو را تشخیص دهد 
▪ هیچ وقت سالگرد ازدواجت را فراموش نکن 
▪ به کسی کنایه نزن
▪ از بین کتابهایت آنهایی را امانت بده که بازگشتشان برایت مهم نباشد
▪ به بچه هایت بگو که آنها فوق العاده اند 
▪ برای فرزندانت آواز بخوان 
▪ برای فرزندانت کتاب بخوان 
▪ افتخاراتت را با دیگران قسمت کن 
▪ صدای خنده پدر و مادرت را ضبط کن 
▪ نگذار شرافتت لکه دار شود
▪ سعی کن کاری نکنی که دیگران احساس مهم بودن بکنند 
▪ هیچ وقت شادی دیگران را از بین نبر
▪ به رستورانهای گران نرو 
▪ یک اشتباه را دوبار تکرار نکن 
▪ سعی کن برای دیگران الگو باشی 
▪ انگیزه ات در ازدواج عشق باشد 
▪ همیشه شکر گذار باش 
▪ کوچکترین پیشرفتها را هم موفقیت بدان 
▪ وظیفه شناس باش
▪ به جزئیات توجه کن 
▪ هیزمهای شومینه را خودت خرد کن 
▪ از افراد بدبین دوری کن 
▪ بدان تمام چیزهایی که میشنوی درست نیست
▪ به پیشخدمتها بیش از حد معمول انعام بده 
▪ هیچ وقت ماشین نخودی رنگ نخر 
▪ یادت باشد حتما به مادرت تلفن بزنی
▪ در همان نگاه اول به نیروی عشق ایمان بیاور 
▪ هرگز آرزوها و رویاهای دیگران را کوچک نشمار 
▪ اگر کسی به تو آبنبات نعنایی تعارف کرد رد نکن
▪ از صمیم قلب عشق بورز 
▪ ممکن است کمی لطمه ببینی اما تنها راه استفاده بهینه از حیات همین است
▪ همیشه عکسهای جدید از خودت بگیر 
▪ وقتی می دانی کسی واقعا زحمت کشیده که شیک شود به او بگو معرکه شده ای 
▪ علامت خاصی بین خودت و همسرت در نظر بگیر تا در میهمانی ها با او رد و بدل کنی تا بداند حتی در مکانهای شلوغ هم به او توجه داری
▪ یادت باشد که محبت همه کس را تحت تاثیر قرار میدهد 
▪ هرگز پشت تلفن شماره کارت اعتباری ات را نگو 
▪ یادت باشد تمام مردم از چیزی وحشت دارند، به چیزی عشق میورزند، و چیزی را از دست داده اند آرام صحبت کن اما در فکر کردن سریع باش 
▪ هیچ وقت پایان فیلمها و کتابها را برای کسی نگو
▪ هیچ وقت لیوان به دست عکس نگیر 
▪ با زنی که بی میل غذا میخورد ازدواج نکن 
▪ به دنبال دردسر نباش 
▪ سعی کن اولین کسی باشی که برای دفاع از خود برمیخیزد 
▪ فرصت قدم زدن با همسرت را از دست نده 
▪ شعر مورد علاقه ات را حفظ کن 
▪ وقتی گوشی تلفن را بر میداری لبخند بزن بدان که طرف مقابل اینرا از صدایت حس میکند 
▪ درباره موسیقی ای که مورد علاقه ات نیست اظهار نظر نکن 
▪ گشاده رو باش وقتی قصد حمایت از کسی را نداری حداقل او را نترسان
▪ راحتی و خوشبختی را با هم اشتباه نگیر 
▪ ثروت و موفقیت را یکسان تلقی نکن 
▪ در بخشیدن خطای دیگران پیش قدم باش 
▪ قبل از آنکه دست و صورتت را بشوئی از بودن حوله یا دستمال مطمئن شو 
▪ وقتی جنسی را برای تعویض می بری با سر و وضع مرتب برو 
▪ انجام کارهایت را به خاطر بسپار

چگونه نوجوان خود را بشناسیم

بسیاری از والدین فکر می کنند که فرزند نوجوان خود را در داخل و خارج از خانه کاملاً می شناسند. اما اگر از نوجوانان بپرسید که آیا والدینشان واقعاً می دانند که در زندگی روزمره آنها چه می گذرد، معمولاً جواب منفی است. یکی از کارشناسان از بیست هزار فرد میانسال آمار گرفته که آیا والدین آنها در مورد نیات و آن چه در زندگی شان اتفاق می افتاد اطلاعی داشته اند یا نه، یک سوم آنها اظهار کردند که والدینشان هیچ شناختی از دوستانشان نداشتند، نمی دانستند که پول و وقتشان چگونه صرف می شود و حتی در مهمانی ها چه اتفاقاتی می افتاد و... 
بنابر این با توجه به آمار گرفته شده، منطقی ترین کار ارتباط برقرار کردن با فرزندانمان است قبل از این که خیلی دیر شود. والدین باید به این مسئله به صورت یک مشکل خاص توجه کنند، به طور کلی ما به فرزندانمان در سن ۱۳-۱۲ سالگی بیشتر از قبل آزادی عمل می دهیم یا به عبارتی نوجوانان در این سن به صورت قابل توجهی با مشکلات رفتاری و خطراتی از قبیل معتاد شدن به مواد مخدر و یا مشروبات الکلی، مواجه هستند. 
بنابر این والدین باید به صورت یک مسئله حیاتی و سرنوشت ساز به این موضوع بنگرند که در زندگی فرزندانشان چه می گذرد و آنها چه کار می کنند، ولی برای این کار باید درست وارد عمل شوند و راهی پیدا کنند تا بتوانند به جای جاسوسی، حامی و پشتیبان آنها باشند.
این نکته نیز حائز اهمیت است که واقعاً فرزندانمان در مشکلاتشان به کمک ما نیاز دارند. بعضی اوقات، ممکن است نوجوانان عملی انجام دهند که نمی خواهند شما از آن بویی ببرید.
به طور کلی، با استفاده از پنج روش زیر می توانید بدون هیچ گونه تحمیلی، رابطه دوستانه خود را با فرزندتان همچنان مستحکم نگاه دارید: 
۱- به طور واقعی و عینی محبت خود را نسبت به آنها نشان دهید.
کودکان در سن ۱۳ سالگی از محبت کردن والدین در جمع، احساس حقارت می کنند ولی ممکن است آنها در خانه هنگام خواب از مادرشان بخواهند که پشتشان را ماساژ دهد. در مجموع والدین باید بدانند که چگونه به فرزندانشان محبت کنند حتی زمانی که آنها دیگر بچه نیستند و کاملاً بزرگ شده اند. تحقیقات نشان داده است وقتی که والدین به طور واقعی و عملی نسبت به فرزندانشان ابراز علاقه می کنند، بچه ها تمایل و آمادگی بیشتری دارند. به خاطر داشته باشید که در آغوش گرفتن و بوسیدن خیلی برای فرزندان خوشایندتر است وقتی که در منزل خود باشند. هرگز فرزند خود را در جلوی مدرسه هنگام خداحافظی نبوسید.
۲- در درس و مدرسه فرزندتان نظارت داشته باشید.
اکنون مهمترین زمان برای حضور همیشگی شما در مدرسه فرزندتان است. دنیای فرزندان ۱۳-۱۱ساله، مدرسه آنها است، شما باید با دنیای آنها بیشتر آشنا شوید(با معلم ها، بچه ها و والدین دانش آموزان) و این ساده ترین راه برای شناختن و یا حل کردن مشکلات رفتاری است.
۳- به آنها یاد دهید که چگونه مشکلاتشان را حل کنند.
وقتی که نوجوانان با والدینشان در مورد مسائل عادی نظیر کارهای مدرسه یا گرفتاری های جامعه صحبت می کنند، بسیاری از ما وسوسه می شویم تا به آنها کمک کنیم و به همین صورت بحث بالا می گیرد. کودکان در این سن می خواهند که دریابند چگونه می توانند بر مشکلاتشان فائق شوند چون می خواهند یاد بگیرند که چگونه اعتماد به نفس قوی داشته باشند. بهترین روش طرح مسائلی است که به فرزندتان کمک می کند تا چگونه بر مشکلاتش پیروز شود. به عنوان نمونه، به جای این که بگویید رفتار قلدرانه دوستش را نادیده بگیرد، بگویید: او واقعاً کار بدی انجام داده، لطفاً روش هایی را انتخاب کنید که سبب بهتر شدن رفتار او شود. سپس برای رسیدن به اهداف بهتر کار دسته جمعی انجام دهید. این گونه مکالمات و صحبت ها نه تنها راه ارتباطی بین فرزندان و والدین را هموار می کند بلکه باعث می شود والدین دریابند که در مغز فرزندشان چه می گذرد.
۴- به طور مخفیانه و با دقت تمام مواظب رفتار آنها باشید.
امور شخصی کودکان در این سن خیلی مهم است و والدین در هر زمان باید آن را مورد توجه قرار دهند. اگر فرزندتان به مدت چند هفته کارهای عجیب و غریبی می کند، شما به عنوان یک فرد مسئول باید علت آن را بیابید، حتی اگر مجبور باشید برای یافتن آن اتاق خواب فرزندتان را تفتیش کنید.
فراموش نکنید که شما با این کار تمام دار و ندار او را مورد بازرسی قرار می دهید و باید کاملاً خود را برای کشف یک سری از اطلاعات آماده کنید. اگر در مورد آن چه که متوجه شده اید با عصبانیت با فرزندتان برخورد کنید، ممکن است تمام پل های ارتباطی بین شما و فرزندتان خراب شود. در عوض، سعی کنید در بهترین موقعیت با کمال آرامش درباره رفتار عجیب و سؤال برانگیز او صحبت کنید. در نهایت، به خاطر داشته باشید که مهم ترین مسئله، حمایت شما از فرزندتان است.
۵- بدون این که فرزندتان متوجه شود مانند سایه او را دنبال کنید.
در جست وجوی موقعیت هایی باشید که بتوانید به راحتی مکالمات فرزندانتان را بدون هیچ گونه شباهتی به استراق سمع بشنوید. آنها را تشویق کنید تا از دوستانشان در گردش های خانوادگی دعوت کنند و حتی گاهی اوقات به عنوان راننده خصوصی، فرزندتان و دوستانش را در اطراف شهر بگردانید چون هیچ جایی بهتر از این نیست که متوجه شوید در زندگی اجتماعی فرزندتان چه می گذرد. به نحوی که، زمانی که چشمانتان به جاده است و لب هایتان بسته و رادیو روشن است، بچه ها فراموش می کنند که شما هم آنجا هستید و با خوشحالی تمام در مورد همه کس و همه چیز صحبت می کنند.
به کمک این تست به راحتی می توانید نوجوان خود را امتحان کنید و بعد از آن، در کنار فرزندتان بنشینید و در مورد نتایج آن صحبت کنید: (تست فرزندشناسی) 
۱- فرزند شما در یک هفته چقدر پول خرج می کند؟ 
۲- در ایام هفته و مدرسه چه ساعتی می خوابد و ایام تعطیل چطور؟ 
۳- سه نفر از بهترین دوستان او عبارتند از... 
۴- نام والدین بهترین دوستان او عبارتند از ... 
۵- اوقات فراغت خود را چگونه می گذراند؟ 
۶- برای تکالیف مدرسه چند ساعت وقت می گذارد؟ 
۷- او از چه فیلم هایی خوشش می آید و از چه فیلم هایی نفرت دارد؟ 
۸- آیا فرزندتان تاکنون بدون اجازه شما به مهمانی رفته است؟ 
۹- در چه زمینه هایی در مدرسه بهترین است؟ 
ترجمه: رزیتا شاهرخ روزنامه همشهری 

خصوصیت افراد موفق و خوشحال

۱) مشتاق:افراد موفق اماده و علاقه مند کارکردن و اموختن مطالب جدید هستند
۲) اگاه : افراد موفق از جدید ترین اخبار اطلاع دارند
۳) این افراد مخاطره جو و اهل ریسک هستند
۴)قاطع : ضرب المثل قدیمی که می گوید برای تصمیم گیری سریع باش و برای تغییر تصمیم ارام رفتار کن
۵) عاشق یاد گیری : در کتابخانه این افراد درباره همه موضوعی کتاب یافت می شود[/color]
۶) متعهد : این افراد خود را برای کسب نتیجه بهتر و رضایت بخش مسئول می دانند
۷) مصر و سر سخت : در ذهن اینگونه افراد ناامیدی جایی ندارد و انها فقط تلاش کردن را می شناسند
۸) انعطاف پذیر : افراد موفق نسبت به شرایط مختلف انعطاف پذیرند
۹) خلاق : همه ما درای غریزه ای هستیم تا در زندگی نواوری کنیم افراد موفق به طور کامل از از این غریزه خود بهره برده اند.
۱۰) معنوی : این افراد در مورد مسائل معنوی خود متعهد هستند
از این مجله ارزشمند:
http://vista.ir

معرفی کتاب برای اعتماد به نفس کودکان

چقدر به این مسئله اهمیت می دهید : اعتماد به نفس کودکان معلمان بزرگ وواقعی همواره به کودکان اعتماد به نفس را آموزش می دهند نه ترس وحساب بردن از معلم را نظر شما جیست ؟ این کتاب را بخوانید .........501 نکته مهم برای تقویت اعتماد به نفس کودک

معرفی کتاب برای موفقیت معلمان

501 نکته برای معلمان

امروزه برای موفقیت ، معلمان به افکارجدید و جسورانه ای نیاز دارند تا به کمک آنها با دانش آموزان خود رفتار کنند . هم چنین معلمان به نکات ماندگار و اثربخشی در مورد ماهیت تدریس و یادگیری نیاز دارند . این کتاب هر دو مورد را توامان در برداردو منبعی الهام برانگیز برای معلمان تمامی دروس و همه دوره های تحصیلی است . 
این کتاب شامل اندیشه های تازه ای است که زمان کاربرد آنها فرا رسیده است . هم چنین ، همراه با این اندیشه ها ، روش های جاافتاده ای را هم یادآوری می کند که هرگز شکست نمی خوند . 

سخنان دکتر شریعتی

در بیکرانه زندگی دو چیز افسونم می کند ، آبی آسمان که می بینم و میدانم نیست و خدایی که نمی بینم و میدانم که هست.. روزگاریست که شیطان فریاد می زند: آدم پیدا کنید! سجده خواهم کرد.  

در دردها دوست را خبر نکردن ، خود نوعی عشق ورزیدن است!  

گاهی گمان نمیکنی ولی میشود ، گاهی نمی شود که نمی شود! گاهی هزار دوره دعا بی اجابتست! گاهی نگفته قرعه به نام تو می شود! گاهی گدای گدایی و بخت یار نیست! گاهی تمام شهر گدای تو می شود!!!  

ساعتها را بگذارید بخوابند! بیهوده زیستن را نیاز به شمردن نیست.  

مشکلات انسانهای بزرگ را متعالی می سازد و انسانهای کوچک را متلاشی. 

خدایا،به من توفیق تلاش در شکست،صبر در نومیدی،رفتن بی همراه،جهاد بی سلاح،کار بی پاداش،فداکاری در سکوت،دین بی دنیا،عظمت بی نام،خدمت بی نان،ایمان بی ریا،خوبی بی نمود،مناعت بی غرور،عشق بی هوس،تنهایی در انبوه جمعیت،و دوست داشتن بی آنکه دوست بداند،روزی کن. 

بغض بزرگترین نوع اعتراض در برابر آدم هاست اگر بشکنه دیگه اعتراض نیست التماسه.  

نامم را پدرم انتخاب کرد ، نام خانوادگی ام را یکی از اجدادم! دیگر بس است ، می خاهم راهم را خودم انتخاب می کنم.  

دلی که ازبی کسی تنها است،هرکس رامیتواندتحمل کند.!

در دشمنی دورنگی نیست ، کاش دوستانم هم در موقع خود چون دشمنان بی ریا بودند.