ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | |
7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 |
14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 |
21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 |
28 | 29 | 30 | 31 |
اگر میخواهیم پیام عاشقانهمان دریافت شود، باید آن را بفرستیم اگر میخواهیم چراغی را روشن نگه داریم، باید مُدام در آن نفت بریزیم.
اگر میخواهید برای ایجاد آشتی در جهان، کاری انجام دهید، به خانهتان بروید و خانوادهتان را دوست بدارید.
محبتآمیزترین واژه در دنیا، واژهی نامهربانانهای است که هرگز بازگو نشود
انسانها را از دور دوست داشتن، کار دشواری نیست. دوست داشتن آنهایی که به ما نزدیک هستند، کار دشواری است. بخشیدن یک کاسه برنج برای سیر کردن یک گرسنه، بسی آسانتر از کاهش تنهایی و درد و رنج انسانی رانده شده در خانهی خودمان است. عشق را به خانهی خود بیاورید؛ چرا که عشق ورزیدن به یکدیگر را باید از خانه آغاز کنیم.
کارهای بزرگ از دست ما برنمی آید، اما می توانیم با عشقی بزرگ، کارهای کوچکی انجام دهیم.
ما در این دنیا نمی توانیم کارهای بزرگ انجام دهیم، بلکه می توانیم کارهای کوچک را با عشق های بزرگ انجام دهیم
عشق، میوه تمام فصل هاست و دست همه کس به شاخسارش می رسد.
کشورهای پیشرفته از فقر درک و فهم، فقر اراده، تنهایی و فقدان عشق و معنویت رنج می برند. امروزه بیماری وحشتناک تر از این در جهان وجود ندارد.
دلم به حال پروانه ها می سوزد
وقتی چراغ را خاموش می کنم
و به حال خفاش ها،
وقتی چراغ را روشن می کنم
نمی شود قدمی برداشت
بدون آن که کسی برنجد؟!
مارین سورسکو
کلیک کنید امتحان کنید .
این هم یکی کلیک کنید
دیر یا زود آدم پیر و خسته می شود درحالی که از اطراف خود غافل بوده است. آن وقت دیگر رسیدن به آرزوها و اهداف هم برایش بی تفاوت می شود و فقط او می ماند و یک خستگی بی لذت و فرصت و زمانی که ازدست رفته و به دست نخواهد آمد.
جودی! کاملا با تو موافق هستم که عده ای از مردم هرگز زندگی نمی کنند و زندگی را یک مسابقه دو می دانند و می خواهند هرچه زودتر به هدفی که در افق دوردست است دست یابند و متوجه نمی شوند که آن قدرخسته شده اند که شاید نتوانند به مقصد برسند و اگر هم برسند ناگهان خود را در پایان خط می بینند. درحالی که نه به مسیر توجه داشته اند و نه لذتی از آن برده اند.
دیر یا زود آدم پیر و خسته می شود درحالی که از اطراف خود غافل بوده است. آن وقت دیگر رسیدن به آرزوها و اهداف هم برایش بی تفاوت می شود و فقط او می ماند و یک خستگی بی لذت و فرصت و زمانی که ازدست رفته و به دست نخواهد آمد. ...
جودی عزیزم! درست است، ما به اندازه خاطرات خوشی که از دیگران داریم آنها را دوست داریم و به آنها وابسته می شویم.
هرچه خاطرات خوشمان از شخصی بیشتر باشد علاقه و وابستگی ما بیشتر می شود.
پس هرکسی را بیشتر دوست داریم و می خواهیم که بیشتر دوستمان بدارد باید برایش خاطرات خوش زیادی بسازیم تا بتوانیم در دلش ثبت شویم. جندتا هم اینجاست
بابا لنگ دراز در واقع داستان دختری یتیم، به نام جودی آبوت است که حدود ۱۷-۱۸ سال از عمر خود را در یتیم خانه ای گذرانده و به طور اتفاقی با کمک یک ناشناس خیر به مدرسه ای شبانه روزی درجه یک که متعلق به طبقه ثروتمند جامعه است معرفی می شود. او در تمام دوران مدرسه و تحصیل توسط نامه با ناشناس خیر ارتباط دارد برنامه ها و وضعیت تحصیلی و دل مشغولی ها خود را به او گزارش می دهد و با او در میان می گذارد. در جریان تبادل این نامه ها، شخصیت جودی آن قدر با مرد خیر هماهنگ و هم سومی شود که در پایان داستان «جودی ابوت» و مرد خیر با یکدیگر ازدواج می کنند و زندگی مشترک را آغاز می کنند.
جودی ابوت در اولین نامه به بابالنگ دراز نوشته است: « نامه نوشتن به کسی که انسان ندیده و نمیشناسد کمی مضحک است، اصلاً برای من نامه نوشتن عجیب و غریب است من کسی را نداشتم که برایش نامه بنویسم بنابراین اگر نامههای من درجة یک نیست امیدوارم ببخشید… من همة عمر تنها بودهام، ناگهان یک نفر پیدا شده که نسبت به من و سرنوشت آیندة من اظهار علاقه کرده است، لذا من تمام این تابستان راجع به شما فکر کردهام. احساس میکنم خانوادهای پیدا کردهام… حالا نمیدانم شما را چه خطاب کنم، چون هیچ اطلاعی از شما ندارم. ولی آنچه مسلم است شما پاهای درازی دارید و من تصمیم گرفته ام، شما را بابالنگ دراز خطاب کنم، امیدوارم به شما برنخورد، این شوخی بین ما دو نفر خواهد بود و به مادام لیپت هم نخواهیم گفت …»
از گورخره پرسیدم
« توسفیدی و راه راه سیاه داری،
یا اینکه سیاهی و راه راه سفید داری؟ »
گوره خره به جای جواب دادن پرسید:
« تو خوبی فقط عادت های بد داری،
یا بدی و چند تا عادت خوب داری؟
ساکتی بعضی وقت ها شیطونی،
یا شیطونی بعضی وقت ها ساکت می شی؟
ذاتاً خوشحالی بعضی روزها ناراحتی،
یا ذاتاً افسرده ای بعضی روزها خوشحالی؟
لباس هات تمیزن فقط پیرهنت کثیفه،
یا کثیفن و شلوارت تمیزه؟"
و گورخر پرسید و پرسید و پرسید،
و پرسید و پرسید، و بعد رفت.
دیگه هیچ وقت از گورخرها دربارهء راه راهاشون
چیزی نمی پرسم.
شل سیلور استاین
دلم برای پاکی دفتر نقاشی و گم شدن در آن
خورشید همیشه خندان، آسمان همیشه آبیاز غار حرا رسول امجد آمد
بر عالمیان امیر سرمد آمد
مکه بشنو نغمهی یا احمد را
تبریک که مبعث محمد(ص) آمد
عاشقان عیدتان خجسته باد
برخی از دانش آموزان به دلیل اضطراب زیاد نمیتوانند امتحانات خود را به صورت مطلوب بگذرانند در نتیجه تغذیه صحیح و مناسب میتواند بازده فکری آنان را در ایام امتحانات افزایش دهد ادامه