ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | |
7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 |
14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 |
21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 |
28 | 29 | 30 | 31 |
حتماً برای شما پیش آمده است که بخواهید شکلی را بدون برداشتن قلم از روی کاغذ طوری بکشید که از هر پاره خط تنها یک بار عبور کنید.
مثلاً شکل یک مربع با یک قطر را مجسم کنید؛ به راحتی میتوان آنرا بدون برداشتن قلم از روی کاغذ کشید. اما اگر بخواهیم مربع با دو قطرش را به گونهای بکشیم که از ضلعها یا قطرهایی که رسم شده دوبار عبور نکنیم کار مشکل میشود، نه؟
سالها پیش شخصی به نام «اویلر» برای اولین بار مسئله ای به عنوان «پل کوینزبرگ» را مطرح کرد که زمینه شاخه مهمی از ریاضیات به نام «نظریه گرافها» شد. او میخواست از تمام پلهای شهرش بگذرد، طوری که فقط یک بار از هرکدام آنها عبور کند!
شما هم برای اینکه با این مبحث جالب بیشتر آشنا شوید ،کاغذ و قلم را بردارید و تلاش کنید شکلهای آخر مطلب را به همین روش بکشید.
اگر محل تلاقی چند خط را یک نقطه بنامیم، نقطه فرد به نقطه ای گفته میشود که تعداد خطهایی که به آن وصل است فرد باشد و نقطه زوج هم به نقطه ای گفته می شود که تعداد خطهایی که به آن وصل شده است زوج باشد. مثلاً در شکل شماره یک، 6 نقطه داریم که همه آنها زوج هستند.
با دلیل ریاضی میتوان نشان داد که اگر شکل، دارای هیچ نقطه فردی نباشد و یا تعداد نقطههای فرد آن 6،4،2....(عددی زوج) باشد، آن شکل قابل ترسیم است. مثلاً شکلهای 1 و 5 را از هر راسی که شروع کنید به راحتی میتوانید بکشید.
اگر شکل، دو نقطه فرد داشته باشد (شکلهای 2و 3و 6) باز هم قابل کشیدن است، اما به شرط این که از نقطه فرد شروع به کشیدن کنید. مثلاً در شکل 6، اگر از نقطه ای به جز نقطههای a و b شروع کنید نمیتوانید شکل را بهطور کامل رسم کنید. و اگر شکل بیشتر از دو نقطه فرد داشته باشد (شکل 4و7) ، هرگز نمیتوانید آن را رسم کنید و تلاش شما بینتیجه خواهد بود.
منبع همشهری
دستهایی که به این لباس آراسته نمی آید. ورونیک هندرسون که از روی دستان یک نفر، شخصیت و شغل صاحب آنها را حدس می زند، می گوید که این دستها که ناخنهای آن جویده شده از آن کسی است که تحت فشار روحی است.
صاحب این دستها گوردون براون، نخست وزیر بریتانیاست. "بی بی سی" از ورونیک خواست که از روی دستها چند نفر از خواننده های بی بی سی شخصیت و شغل صاحب آنها را حدس بزند.
بشر پر حرف ترین موجود روی زمین است. این آمار را اخیرا از سوی پزشکان روسیه منتشر شده.
این محققان حد متوسط عمر بشر را هفتاد سال گرفته اند که در این مدت انسان 13 سال حرف می زند، 6 سال غذا می خورد و 23 سال نیز می خوابد.
هر نفر به طور متوسط صدها تن غذا می خورد. اگر وزن افراد را 75 تا 80 کیلو گرم بگیریم باید گفت هر فرد در عمر خود 1250 تا 1335 برابر وزنش غذا می خورد. در مدت یک روز یا 24 ساعت 1000 لیتر هوا تنفس می کند وقلبش در هر 1 دقیقه 80 تا 100 بار می زند. با این شرایط قلب انسان در طول زندگیش دو میلیارد و58 میلیون بار بدون وقفه واغلب بدون کوچکترین مشکلی می زند.
انسان تنها موجودی است که راست قامت است و روی دو پا راه می رود ودر طول روز به طور متوسط 20 هزار قدم بر می دارد یعنی 7 میلیون قدم در سال. در 70 سالگی تعداد این قدمها به 500 میلیون می رسد یعنی 500 هزار کیلومتر راه رفته. با این محاسبات می توان نتیجه گرفت که هر فرد در طول زندگیش می تواند 9 بار کره ی زمین را دور بزند و با پای پیاده به کره ی ماه برود با توجه به اینکه فاصله زمین تا ماه 390 هزار کیلومتر است .....
بدن انسان به وسیله ی پوشش شگفت انگیزی محافظت می شود. این پوشش پوست بدن است که در هر ساعت 30 میلیون میکروب روی آن می نشیند و 29 میلیون آن کشته می شود و پس از 2 ساعت از این 30 میلیون فقط 7 هزار تای آن باقی می ماند.
در بدن انسان بین 2 تا 4 میلیون نقطه ی درد و جود دارد که حساسیت آن نسبت به موقعیت پوست بدن فرق دارد. بدن انسان قدرت مقاومت شگفت انگیزی دارد و می تواند گرمای 44 تا 45 درجه را تحمل کند و حتی اگر به تدریج گرم شود در فضای خشک می تواند 150 تا 160 درجه حرارت را تحمل کند و بالاترین میزان برودت که بدن قادر به ایستادگی در برابر آن است 27 درجه زیر صفر است.
انسان می تواند 52 روز تنها با خوردن آب زنده بماند. حساسترین عضو بدن چشم است که می تواند 10 هزار رنگ را تشخیص دهد وبالاخره اینکه نوزادان تا 8 ماهگی دنیا را سیاه وسفید می بینند
ازترانه ها
وقتی تو نیستی
نه هست های ما چونان که بایدند،
نه باید ها
مثل همیشه آخر حرفم و حرف آخرم را
با بغض می خورم
عمریست لبخند های لاغر خود را در دل ذخیره می کنم
باشد برای روز مبادا
اما در صفحه های تقویم،
روزی به نام روز مبادا نیست
آن روز هرچه باشد روزی شبیه دیروز
روزی شبیه فردا
روزی درست مثل همین روزهای ماست
اما کسی چه می داند
شاید امروز نیز روز مبادا باشد
وقتی تو نیستی
نه هست های ما چونان که بایدند،
نه باید ها
هر روز ِ بی تو روز مباداست
آینه ها در چشم ما چه جاذبه ای دارند
آینه ها که دعوت دیدارند
دیدارهای کوتاه از پشت هفت دیوار
دیوارهای صاف
دیوارهای شیشه ای شفاف
دیوارهای تو
دیوارهای من
دیوارهای فاصله بسیارند
آه! دیوارهای تو همه آینه اند
آینه های من همه دیوارند