مدیریت مدارس

آموختن یک چیز، به معنای برقرار کردن ارتباط با جهانی است که هیچ تصوری از آن نداریم. برای یاد گرفتن، فروتنی لازم است.

مدیریت مدارس

آموختن یک چیز، به معنای برقرار کردن ارتباط با جهانی است که هیچ تصوری از آن نداریم. برای یاد گرفتن، فروتنی لازم است.

این معلمان توانا

 رشدیه و باغچه بان

وقتی سخن از آموزش در ایران و بویژه آموزش خصوصی به میان می آید دو نام با درخشش خیره کننده پیش چشم می آید:سیدحسن رشدیه و جبار باغچه بان.رشدیه متولد تبریز بود و باعجه بان زاده ایروان.


رشدیه در سال1230 هجری شمسی به دنیا آمد و جبار باغچه بان 34 سال پس از او.درواقع هردو مردان عصر تجدد و مشروطیت ایران بودند و پیشتاز نهضت آموزش مدرن در ایران. هر دو برای تاسیس مدارس خود ناچار به تحمل رنج فراوان،مزاحمت قشریون و شماتت دوستان شدند.اما هردو کاری را که می خواستند کردند.رشدیه آموزش را از انحصار مکتبداران در آورد و سیمایی نو بخشید و باغچه بان کارش را تکمیل کرد و فصلی تازه یعنی آموزش کودکان کر و لال را به آن اضافه کرد. خاطره ای از مقاومت جاهلان در برابر باغچه بان دشواری کار او و رشدیه را نشان می دهد.
هنگامی که باغچه بان فکر مدرسه کرولال ها را با رئیس آموزش و پرورش آن زمان در میان گذاشت، در برابر شور و هیجان خود با این پاسخ دل‌سردکننده روبه‌رو شد که: “ اگر تو چنین استعداد و قدرتی داری که لال‌ها را زبان‌دار کنی، بهتر است زبان فارسی را در باغچه‌ی اطفال بیش‌تر کنی. ما به آموزش زبان فارسی به این مردم ... بیش‌تر نیاز داریم تا زبان‌دار کردن کر و لال‌ها.”اما این سخنان دل‌سرد کننده و کارشکنی‌هایی بسیار دیگر، باغچه‌بان را در راهی که در پیش گرفته بود سست نکرد و او دو روز پس از شنیدن آن سخنان، اعلان ثبت‌نام را در مدرسه نصب کرد. این اعلان، سر و صدای بسیاری به پا کرد تا آن‌جا که یکی از دوستانش به او گفت:” تو دشمن آبروی خود هستی. چرا فکر نکردی که یهودی‌ها با همه‌ی زرنگی‌شان نتوانسته‌اند در تبریز مغازه باز کنند؟ این دکان چیست که تو باز کرده‌ای؟ مگر تو پیغمبری که می‌خواهی لال‌ها را زبان‌دار کنی؟ من تا به حال نماز نخوانده‌ام. اما امشب می‌خوانم و از خدا برای تو شفا می‌خواهم!” و باغچه‌بان چه نیکو به او گفت:” این نخستین معجزه‌ی من، که آدم کافری مثل تو به خاطر من مسلمان شد”.



محمد بهمن‌بیگی ـ نویسنده و بنیان‌گذار آموزش عشایری ایران ـ 11 اردیبهشت‌ماه 89، بر اثر عفونت ریوی در سن 90سالگی درگذشت و ‌16 اردیبهشت‌ماه در میان حضور انبوهی از ایلات عشایر فارس و سایر استان‏ها و دوستدارانش در شیراز تشییع و تدفین شد.

او در سال 1299 در استان فارس به دنیا آمد. بهمن‌بیگی آثاری را از جمله «بخارای من، ایل من»، «به اجاقت قسم»، «اگر قره‌قاچ نبود»، «طلای شهامت» و «عرف و عادت در عشایر فارس» به نگارش درآورده است.

این کتاب را تونستید بخونید:

«به اجاقت قسم» دربرگیرنده خاطرات آموزشی استاد بهمن بیگی بنیانگذار آموزش عشایر ایران است. این اثر از 21خاطره آموزشی تشکیل شده و عنوان آن، از سیزدهمین خاطره این مجموعه انتخاب شده‏است.

معلم بی‏تصدیق/ آموزگار ایلی/ مقررات دست‏وپاگیر/ آموزش عشایر و زنان/ آموزش عشایر و سازمان برنامه/ خدمت و تهمت/ و «چگونه شیراز مرکز آموزش عشایر کشور شد» عناوین بخش‏هایی از خاطرات این مجموعه‏ اند.


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد