مدیریت مدارس

آموختن یک چیز، به معنای برقرار کردن ارتباط با جهانی است که هیچ تصوری از آن نداریم. برای یاد گرفتن، فروتنی لازم است.

مدیریت مدارس

آموختن یک چیز، به معنای برقرار کردن ارتباط با جهانی است که هیچ تصوری از آن نداریم. برای یاد گرفتن، فروتنی لازم است.

چه کسی آدرس موفقیت را بلد است؟

در اعماق وجودمان، پشت هر باور و عقیده و ادراک از دنیایی که ما را احاطه می‌کند، مکانی وجود دارد که موفقیت در آنجا لانه کرده است ‌ 

‌ آنوشا محمدپور
جایی هست که در درون همه ما وجود دارد. جایی که در آن آرامش مطلق و ارتباط با محیط اطرافـمان وجود دارد.  درون تک‌تک ما، در اعماق وجودمان، پشت هر باور و عقیده و ادراک از دنیایی که ما را احاطه می‌کند، مکانی وجود دارد که موفقیت در آنجا لانه کرده است. در‌این مکان، وقتی که در آنجا زندگی کنیم، همه چیز در جریان است. قوه خلاقیت با دنیا در ارتباط است و هر آنچه را که دوست داشته باشد درک می‌کند. افرادی که در کارشان موفق هستند، در‌این مکان زندگی می‌کنند. آنها هوای‌این مکان را استنشاق می‌کنند. آنها‌این مکان هستند.
این مکان در همه ما جای دارد. فقط باید یاد بگیریم به‌موقع از سر راهش کنار برویم تا بتواند به‌جریان بیفتد و راهش را در‌این دنیا پیدا کند. وقتی که جلوی راهش را باز می‌گذاریم، وقتی که می‌دانیم کجا هستیم و می‌دانیم داریم چه‌کار می‌کنیم، وقتی که‌این مکان باز می‌شود و نوری را که در ما وجود دارد به دنیا می‌تاباند، هیچ کاری نیست که نتوانیم از پس آن بر بیاییم. هیچ غیرملموس و غیرممکنی برایمان وجود نخواهد داشت.‌این مکان هر چیزی را که می‌خواهد می‌داند.‌این مکان که درون همه ما جای دارد هر چیزی را که شما می‌خواهید به‌دست بیاورید در دست دارد.‌
این مکان همه آن چیزهایی است که شما آرزوی بودنش را دارید.‌این مکان موفقیت است. وقتی به‌این مکان وصل می‌شوید، دیگرموفقیت برایتان معنی نخواهد داشت بلکه فقط در زمان حال سیر خواهید کرد و به قدرت خلاقیت درونتان وصل خواهید شد و سرانجام با نیروی جهانی که در تک‌تک ما جریان دارد، یکی خواهید شد.
همان‌گونه که نویسندگان بزرگ تاریخ توانستند. همان‌گونه که معروف‌ترین هنرمندان دانستند. همانگونه که عالم‌ترین دانشمندان کشف کرده‌اند،  مکانی در همه ما انسان‌ها وجود دارد که دست و پا می‌زند تا خودش را نشان دهد و حرفش را به‌گوش جهانیان برساند. مکانی که می‌خواهد دیده شود. وقتی که واقعا به خود و مکانی که در اعماق وجودتان هست، وصل می‌شوید، وقتی که به خواسته باطنی خود پی می‌برید، وقتی که سرانجام جایگاه خود را در دنیا پیدا می‌کنید، مکان درونتان که به همه چیز آگاهی دارد می‌شکـفد. مکانی که احتیاج به دست و پا زدن ندارد.‌اینجا مکان زیبایی است و خود را به طریقه‌های شگفت انگیزی به دنیا نشان می‌دهد.
خوب پس‌این مکان دقیقا چیست؟ چه شکلی است؟ چطور می‌توان پیدایش کرد؟‌این مکان نقطه‌ای است که به ندرت از آن استفاده می‌شود. نقطه‌ای است که شما از سر راهش کنار می‌روید و می‌گذارید جوهر وجودتان به جریان بیفتد. نقطه‌ای که دیگر در آن ذهنی نیست اما زیبایی درونی هست. نقطه‌ای که در آن در آرامش می‌نشینید و به چیزهایی که خلق کرده‌اید با شگفتی نگاه می‌کنید. انگار دارید با چشمان دیگری آنها را می‌بینید. مثل نویسنده‌ای که انگشتان خود را روی صفحه کلید قرار می‌دهد و می‌گذارد فکرهایش مانند آبی که از آبشار می‌ریزد، سرازیر شوند، ‌این مکان در شما زندگی می‌کند و به همین صورت از شما سرازیر می‌شود.
باید یاد بگیرید تا خود را به رویش باز کنید، یاد بگیرید به دنیای اطراف‌تان وصل شوید، اکسیژنی را که به شش‌هایتان داخل می‌شود، حس کنید، نوری را که به چشمانتان می‌تابد ببینید، هوایی را که از بینی‌تان می‌گذرد بو کنید، زندگی را که با پوست بدنتان تماس دارد حس کنید. به کل دنیا وصل شوید و حس کنید چگونه با احساسات شما تماس برقرار می‌کند. هر موقع که آماده هستید بگذارید تا شما را به‌حرکت در بیاورد و از قوه خلاقیت شما استفاده کند تا نور خود را بر دنیا بیفکند.
سخت ترین قسمت باز کردن خود به روی‌ این مکان ‌این است که باید از سر راه خودتان کنار بروید. ما اغلب می‌خواهیم از فکر و عقل خود استفاده کنیم تا از چیزها سر در بیاوریم و یا آنها را خلق کنیم. می‌خواهیم همه چیز با زور اتفاق بیفتد و‌این ابدا آن جایی نیست که موفقیت در آن زندگی می‌کند. موفقیت در یک لحظه الهام زندگی می‌کند که می‌آید و ما را برای یک آن تکان می‌دهد. موفقیت در یک تصور و خیال زندگی می‌کند که ما را به‌حرکت در می‌آورد تا قدم برداریم و در ما احساسات خارق‌العاده‌ای می‌دمد. موفقیت در اعماق وجودمان، در جایی زندگی می‌کند که می‌خواهد بیرون بیاید و بازی کند. کودک درون قلب‌مان است که مدادی را بر می‌دارد و آن را به هزاران اسباب بازی سرگرم کننده مبدل می‌کند.
موفقیت در جایی زندگی می‌کند که می‌گذارد ما بخشی از دنیا باشیم. جایی که در آن زیبایی غروب خورشید را می‌بینیم. جایی که می‌گذارد معصومیت را در چشمان یک کودک ببینیم. جایی که در آن می‌توانیم بدون هیچ تلاشی عشق بورزیم و حس کنیم و وصل باشیم.
مکان احساسات و اندیشه‌هاست،  نه واکنش نشان دادن به جریاناتی که در دور و برمان اتفاق می‌افتد، بلکه احساسی که به ما می‌گوید ما قسمتی از یک عظمت بزرگ هستیم، حتی اگراین عظمت بزرگ را خود خلق کرده باشیم. نه فکرهایی که زور می‌زنیم از درون خود بیرون بکشیم،  بلکه فکرهایی که از مکانی عمیق، در اعماق وجودمان به بیرون لبریز می‌شوند و ما را به شگفتی وامی‌دارند. فکرهایی که حتی وقتی که فکرشان را می‌کنیم مو به تنمان راست می‌شود.
موفقیت در عمق وجودتان زندگی می‌کند و اگر به خودتان اجازه دهید، می‌توانید همیشه با آن در ارتباط باشید. به کسی که از کارش لذت می‌برد نگاه کنید. نگاه کنید چگونه کارش را انجام می‌دهد. او جایی را پیدا کرده است که به راحتی از طریق آن، خلق می‌کند. جایی که به‌وسیله برداشت‌هایش از دنیا و یا احساس ناامنی‌اش لکه‌دار نشده است. جایی که دست ادراکش به آن نرسیده است.‌این مکان جایی است که قوه خلاقیت، همه چیز را در دنیای اطرافش به چیزی جدید، منحصربه‌فرد و خارق‌العاده تبدیل‌می‌کند

 


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد