مدیریت مدارس

آموختن یک چیز، به معنای برقرار کردن ارتباط با جهانی است که هیچ تصوری از آن نداریم. برای یاد گرفتن، فروتنی لازم است.

مدیریت مدارس

آموختن یک چیز، به معنای برقرار کردن ارتباط با جهانی است که هیچ تصوری از آن نداریم. برای یاد گرفتن، فروتنی لازم است.

پندنامه ی افلاطون

پندنامه ی افلاطون
 
مقدمه:
     این پندنامه وصایای افلاطون (Plato) است به شاگرد ِ خود ارسطاطالیس (Aristotle) که در انتهای کتاب ِ اخلاق ِ ناصری شیخ بزرگوار خواجه نصیرالدین طوسی آمده است.
معبود ِ خویش را بشناس و حق ِ او را نگه دار،
 و همیشه با آموزش دادن و آموزش گرفتن باش،
و توجه بر طلب ِ علم را مقدم دار.
 اهل ِ علم را به کثرت ِ علم امتحان مکن،
بلکه اعتبار ِ حال ِ ایشان به دوری از شر و فساد کن.
 و از خدا چیزی مخواه که نفع ِ آن منقطع (مقطعی) بـُوَد،
و یقین داشته باش که ?همه ی? مواهب از حضرت ِ اوست،
 و از او نعمت های باقی (نعمتهایی که مثل ِ انرژی پایستگی دارند!)،
و فوایدی که از تو مفارقت(جدایی) نتواند کرد، التماس کن.
 
همیشه بیدار باش
که شرور را اسباب بسیار است،
 و آنچه نشاید کرد (شایسته نیست)  به آرزو مخواه،
و بدان که انتقام ِ خدا از بنده،
به سُخـط (خشم ِ بی رحمانه)  و عـِتاب (بی حرمتی و سرزنش)  نبـُوَد،
بلکه به تقویم (متحول کردن) و تأدیب (ادب کردن از فرط ِ عشق) باشد.
  
بر تمنای ِ حیات ِ شایسته اقتصار مکن (اکتفا مکن)
تا موتی شایسته با آن مضاف نبـُوَد،
(حیات و مرگ را با هم در نظر بگیر و تا مطمئن نشدی مرگی شایسته خواهی داشت به زندگی ِ آن مرگ اکتفا نکن)
و حیات و موت را شایسته مشمر،
مگر که وسیله ی اکتساب ِ خیر بوده باشد.
 
 و بر آسایش و خواب اقدام مکن،
مگر بعد از آنکه محاسبه ی نفس در سه چیز را
به تقدیم رسانیده باشی،
 
اول آنکه تأمل کنی تا در آن روز هیچ خطا از تو واقع شده است یا نه،
دوم آنکه تأمل کنی تا هیچ خیر اکتساب کرده ای یا نه،
سوم آنکه هیچ عمل به تقصیر فوت کرده ای (کوتاهی کرده ای در عمل به ندای درونت) یا نه.
  
و یاد کن که چه بوده ای در اصل،
و چه خواهی شد بعد از مرگ،
و ?هیچکس? را ایذا (رنجور) مکن،
که کارهای عالم در معرض ِ تغیر و زوال است.
و ?بدبخت? آن کس بُوَد که از تذکر ِ عاقبت غافل بُوَد و از زَلـَت (لغزش) باز نـَه ایستد. (این تعریف ِ بسیار علمی و دقیقی از معنای بدبخت است و فوق العاده اهمیت دارد. پس بدبخت کسیست که با وجودیکه به او تذکرات ِ مهمی داده می شود، دست از تکرار ِ چیزی که می داند خطاست بر نمی دارد. جالب این است که کسی که می لغزد می داند که دارد می لغزد.)
 
 سرمایه ی خود را از چیزهایی که از ذات ِ تو خارج بُوَد مساز.
  
و در فعل ِ خیر با مستحقان، انتظار ِ سؤال مدار(منتظر نه ایست تا رنجوری از تو گدایی کند تا بعدش تو به او کمک کنی)،
بلکه پیش از التماس افتتاح مکن. (قبل از اینکه التماس کند، شروع به کمک کن)
  
حکیم مشمار کسی را که به لذتی از لذت های عالم شادمان بُوَد و یا از مصیبتی از مصائب ِ عالم جَزَع (ناله) کند و اندوهگین شود،
همیشه یاد ِ مرگ کن و به مردگان اعتبار گیر.
(کسی که به جایزه ای و مدالی تکیه می کند و گرفتنش مغرور و شاد شده است و یا کسی که مدالی را نگرفته و آه می کشد و بر پشت ِ دست می زند را دانا ندانید. به مرگ نگاه کنید که به هیچ مدالی اهمیت نمی دهد.)
 
 خساست ِ مردم را از بسیاری ِ سخن ِ بی فایده ی او،
و از اخباری که کند به چیزی که از آن مسؤول نبُوَد (می گوید این مشکل ِ شماست و مشکل ِ شما به او ربطی نیست)، بشناس. (این نشانه های دقیقی از یک خسیس است.)
و بدان که کسی که در شر ِ غیر از خود اندیشه کند،
(کسی که به فکر ِ ضرر رساندن به دیگریست، مثل ِ دانشجویی که جواب ِ مسأله ای را می داند اما به دانشجوی دیگری که همان را ازو سؤال می کند نمی گوید یا کاسبی که می خواهد کسی را ورشکست کند)
نفس ِ او قبول ِ شر کرده باشد و مذهب ِ او بر شر مشتمل شده. (یعنی چنین کسی خیال می کند که زرنگ است ولی او در واقع ریسک ِ بزرگی کرده و شر را باور کرده است و آنرا در اعماق ِ وجودش راه داده. چنین کسی راهی که در زندگی طی می کند پر از شر خواهد بود زیرا راه ِ زندگی ِ ما پژواک ِ نیات ِ قلبی ِ ماست.)
 

 از ترانه ها ۱۷مرداد

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد