ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | |
7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 |
14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 |
21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 |
28 | 29 | 30 | 31 |
عید غدیر ، عید ولایت بر تمامی آنان که علی(ع) را میدانند کیست و ولایت علی(ع) را میدانند چیست و بر تمامی آنان که اعدلت رادوست دارند مبارک باد
و تو ای علی !
و تو ای علی !
ای شیر
مرد خدا و مردم
رب النوع عشق و شمشیر!
ما شایستگی شناخت تو را از دست داده ایم .
شناخت تو را از مغزهای ما برده اند ، اما عشق تو را ، علیرغم سالها هنوز در عمق وجدان خویش ، در پس پرده های دل خویش ، همچنان مشتعل نگاهداشته ایم ،
آری این گونه است نیایش عاشقی ا زتبار علی بزرگ با مولایش ، مولای تمامی آزادگان ، علی .
علی فرزند کعبه است . آن روز که هنوز بانگ مسلمانی و رسالت محمد بلند نبود ، علی را خدایش د رخانه اش متولد ساخت تا فریادی باشد بر سر تمامی زرمداران زور پرست تزویرگر . تا صاعقه ای باشد و نشانه ای از عدل ، از انسانیت و آزادی و آزادگی . نشانه ای برای همیشه تاریخ . تا تاریخ بداند که دینداری چون علی میتواند عادلترین باشد . حکومتش میتواند آزادترین حکومتها باشد و سیره اش میتواند فریادگر عدالت و انسانیت .
زمانی که محمد از حرا به زیر آمد تا بگوید آنچه را که جبرییل امین به او ابلاغ کرد ، اطمینان داشت که حداقل دو یار و همراه دارد . دو انسانی که ظرفیت حق را دارند . خدیجه همسر پیامبر و علی برادر و پسرعمش . علی دائر مدار حق است . چگونه میتواند حق را نپذیرد ؟! هرگز . حاشا و کلا که علی با محمد همداستان نشود . آنچه در دین نبوی موج میزد ، همان بود که با روح علی درآمیخته بود و همان است که علی مدعی است که : لم یسبقنی الا رسول الله ، صلی الله علیه و آله و سلم ، بالصلاة . آری !
هیچ کس د رنماز علی ، د رطاعت علی و در بندگی علی بر علی پیشی نگرفت الا رسول خدا که رحمة للعالمین بود که خدایش فرمود : لو لاک لما خلقت افلاک
علی 13 سال با پیامبر در مکه در سخت ترین شرایط بود . در اوج رنج و درد ناشی از حق پرستی ، علی آبدیده شد و فولاد وجودش برای روزهایی که نگاه داری حق چونان آتش کف دست بود ، آماده گشت . روزهایی که باید با دوستان دیروز و دشمنان امروز ، آنان که زر و زور و تزویر سربازان اردوگاه شیطانشان کرده ، به مقابله برخیزد ، مقابله ای .
علی در شب لیلة المبیت با خوابیدن بر جای رسول ثابت کرد که روئین تن است . نه چیزی از دنیا دارد که از دست بدهد و نه چیزی از دنیایی که خود فریاد سه طلاقه کردنش را بر سرش میزد ، میخواست که بخواهد مراعات کند . او بر جای مردی خوابید که هجرتش تاریخ موجودیت بشری را تغییر داد . علی فدایی خیر العالمین شد .
در مدینة النبی نیز علی یکه تاز میدان انسانیت و عشق بود . در عرصه احد با 70 زخم همچنان برای دفاع از پیامبر و آرمانش شمشیر میزد و خم به ابرو نمیآورد و در خندق با ضربه ای که از 70 سال عبادت برتر بود کمر کفر را شکست تا کفر دشمنی تمام قد را در مقابل خود ببیند و از هیبت وجودش غالب تهی کند .
10 ساله مدینه سالهای ارزش علی بود . هنگامی که محمد به حکم انما بشر مثلکم جان به جان آفرین تسلیم کرد ، اولین ثمره آموزه های نبوی را میبینیم . علی پسرعمش را هنوز غسل نداده ، مدعیان جانشینی سر برآورده اند و برتری های جاهلی قبیلگی چونان خوره به جان مسلمین افتاده . در سقیفه محشری کبری برپا شد و کردند آنچه را که از پیش محیا ساخته بودند . علی در این گاه با دوراندیشی ، حقیقتی بزرگتر را که دین پیامبر و خدای پیامبر بود بر حقیقت امامت و جانشینی خودش مقدم داشت . او خار در چشم و استخوان در گلو ماند تا فریادش برای همیشه تاریخ جاودان بماند .
علی در دوران 25 ساله سکوتش بلند ترین فریادها را زد . او به تمامی حق طلبان در تاریخ آموخت که هنگامی که نقش اپوزیسیون حاکمیت را به عهده میگیرند و حکومت که حق آنهاست در دستان دیگری است ، با عمل خود به اصلاح جامعه بپردازند و به جای بهانه گیری و نشستن بر برج عاج و انتقادهای نابود کننده به اصلاح کار و تذکر بپردازدند . علی میآموزد که اگر مشروعیت مردمی نداشتید به همکاری مصلحانه با حکومتی که این مشروعیت را دارد بپردازید و البته و صد البته همچنان موضع انتقادی خود را حفظ کنید . علی آنچنان در دستگاه خلفای سه گانه عامل آرامش و ثبات بود که خلیفه ثانی فریاد میزند که لو لا علی لهلک عمر .
اما زمان اینگونه نمیپاید . پس از خلیفه سوم و فساد حکومتش که به کشته شدنش انجامید ، آنچه از مسلم در بلاد مسلمین یافت میشد به علی روی میآورند . اینجاست که فاز سوم زندگی علی آغاز میشود . مرحله ای که برای تمامی طول تاریخ انسانیت معلمی میشود که انسان بودن ، حاکم بودن و آزاد مرد بودن را میآموزد .
به سوی علی هجوم میاورند تا افسار شتر خلافت را به دستانش بسپارند . علی ابتدا نمی پذیرد . دعوتی را که به تعبیر خودش فرزندانش ، حسنیننش داشتند در زیر دست و پا میماندند را نمیپذیرند و میگوید علی را به خودش واگذارید . اما حضور الحاضر حجت را بر علی تمام میکند و افسار شتر خلافت را ساربانی برترین به دست میگیرد . علی میگوید حکومت از آب بینی بزی ماده برای من بی ارزش تر است . اما حکومت را به دست میگیرد تا حقی را بر پا سازد و حق مظلوم را از ظالم بازستاند . حکومت برای علی به خاطر حکومت نیست . برای علی حفظ نظام از اوجب واجبات نیست . بلکه حفظ عدالت و برپا کردن پرچم همیشه سرفراز عدل و داد است که برای علی ارزش است . علی فریاد میزند و از حقهای خورده شده توسط زرمندان سخن میگوید . زرهایی که در دوران خلیفه ثالث ا زبیت المال مسلمین برداشت شده و علی این اموال را ، اگر حتی کابین زنان باشد ، میخواهد به خزانه مسلمین بازگرداند . و به این دلیل است که علی هنوز به خلافت نرسیده ، دزدان بیت المال و مفت خوارانی که زمانی همه چیز داشتند و زیاده از بیت المال مسلمین به شکمهای رانت خوار دزد خود میریختند ، امروز که میبینند علی حقوقشان را از بیت المال با غلامشان برابر کرده به ستوه میایند و به توطئه علیه علی بر میخیزند . علی دو جنگ با این مفت خواران دارد . در جمل سوء استفاده چیان از حرم نبوی را سرجای خود مینشاند و در صفین تا نابودی چادر ظلم میرود ، اما دریغا از نفهمی جاهلانی که از دین تنها ظاهرش را دیده اند و ا زقرآن تنها چند تکه پاره کاغذ . اینان قرآن ناطق را وانهادند و کاغذ را حجت گرفتند و فتنه برپا ساختند که جز علی کسی را یارای مقابله با آنان نبود و در نهروان علی چشم فتنه را درآورد . متحجرینی که جز پوسته دین نمیدیدند و هیچ نظری را محترم نمیشمردند با صف آرایی د رمقابل علی مظلومیت و حقانیت علی را به تاریخ نشان دادند . علی که عادلترین د رقضاوت بود و خود و یهودی ذمی را در دادگاه همانند هم میدید و قاضی را نهیب میزد که بین خلیفه مسلمین و مردی ذمی تفاوتی نگذارد به چنین دردهایی دچار شد .
اما حکومت 4 سال و اندی علی نمونه حکومتها بود . علی با وجود امامت و ملکه عصمتش ، تا زمانی که حضور مردم میسور شد و توسط جمیع مردم تائید نگردید ، به حکومت دست نیازید . علی آزاد ترین حکومتها را داشت . انتقاد از علی نه مستوجب زندان بود و نه اقدام علیه امنیت تلقی میشد . علی با وجود عصمتش فریاد میزد که من بالاتر از این نیستم که خطا کنم . او خود را مطلقه نمیدانست . توجه کنید ! کسی که ولایتش به حکم آیه انما ولیکم ... د رقران تصریح شده خود را مطلق نمیدانست و در بازار میگشت و انتقادات مردم را میشنید و امروز چه بیشرمانه عده ای که خاک پای او نیز نمیشوند به او خود را شبیه میگیرند و خودرا فوق خطا میپندارند . بماند !
علی اوج مردانگی بود . هیچگاه بر مظلومی دست اندازی نکرد که هیچ . یار همیشگی مظلومان بود و یار همیشگیش خدایش و چاههای کوفه . چاههایی که اگر امروز هم زبان بگشایند و از دردهای علی بگویند ، فکر نمیکنم گوشی یارای شنیدن دردهای علی را داشته باشد که هر چه انسانها بزرگتر باشند دردهایشان نیز بزرگتر است .
و علی قربانی جهل شد . جهلی که در تاریخ همیشه و همیشه ریشه داشته و دارد . خوارجی که همیشه علی و رهروانشان را به تیغه اتهاماتی چون ارتداد زخم زده اند . اینان آنچه را که خود میفهمند اسلام ناب میپندارند و غیر از آن را باطل مطلق . اگر کسی کلامی و نظری غیر از آنچه اینان میاندیشند داشته باشند به تیر غیب ارتداد گرفتار میشوند . وای به حال زمانی که قدرت در دستانشان باشد که آن روز باید گفت واویلا .
علی با فریاد فزت برب الکعبه در سحرگاه 19 رمضان به ضربت جاهلی گرفتار میاید و در 21 رمضان به دیدار معبودش ، خدایش و همچنین محبوبینش ، محمد و فاطمه میرسد .
اما هنوز نمیدانیم علی د رشبهای چاهها چه میگفت که اگر میدانستیم ...
شب ز اسرار علی آگاه است
دل شب محرم سر الله است