مدیریت مدارس

آموختن یک چیز، به معنای برقرار کردن ارتباط با جهانی است که هیچ تصوری از آن نداریم. برای یاد گرفتن، فروتنی لازم است.

مدیریت مدارس

آموختن یک چیز، به معنای برقرار کردن ارتباط با جهانی است که هیچ تصوری از آن نداریم. برای یاد گرفتن، فروتنی لازم است.

غدیر بر اهل علی (ع) مبارک

عید غدیر ، عید ولایت بر تمامی آنان که علی(ع) را میدانند کیست و ولایت علی(ع) را میدانند چیست و بر تمامی آنان که اعدلت  رادوست دارند مبارک باد

و تو ای علی !

و تو ای علی !

ای شیر            

مرد خدا و مردم

رب النوع عشق و شمشیر!

ما شایستگی شناخت تو را از دست داده ایم .

شناخت تو را از مغزهای ما برده اند ، اما عشق تو را ، علیرغم سالها هنوز در عمق وجدان خویش ، در پس پرده های دل خویش ، همچنان مشتعل نگاهداشته ایم ،

 آری این گونه است نیایش عاشقی ا زتبار علی بزرگ با مولایش ، مولای تمامی آزادگان ، علی .

علی فرزند کعبه است . آن روز که هنوز بانگ مسلمانی و رسالت محمد بلند نبود ، علی را خدایش د رخانه اش متولد ساخت تا فریادی باشد بر سر تمامی زرمداران زور پرست تزویرگر . تا صاعقه ای باشد و نشانه ای از عدل ، از انسانیت و آزادی و آزادگی . نشانه ای برای همیشه تاریخ . تا تاریخ بداند که دینداری چون علی میتواند عادلترین باشد . حکومتش میتواند آزادترین حکومتها باشد و سیره اش میتواند فریادگر عدالت و انسانیت .

زمانی که محمد از حرا به زیر آمد تا بگوید آنچه را که جبرییل امین به او ابلاغ کرد ، اطمینان داشت که حداقل دو یار و همراه دارد . دو انسانی که ظرفیت حق را دارند . خدیجه همسر پیامبر و علی برادر و پسرعمش . علی دائر مدار حق است . چگونه میتواند حق را نپذیرد ؟! هرگز . حاشا و کلا که علی با محمد همداستان نشود . آنچه در دین نبوی موج میزد ، همان بود که با روح علی درآمیخته بود و همان است که علی مدعی است که : لم یسبقنی الا رسول الله ، صلی الله علیه و آله و سلم ، بالصلاة . آری !

هیچ کس د رنماز علی ، د رطاعت علی و در بندگی علی بر علی پیشی نگرفت الا رسول خدا که رحمة للعالمین بود که خدایش فرمود : لو لاک لما خلقت افلاک

علی 13 سال با پیامبر در مکه در سخت ترین شرایط بود . در اوج رنج و درد ناشی از حق پرستی ، علی آبدیده شد و فولاد وجودش برای روزهایی که نگاه داری حق چونان آتش کف دست بود ، آماده گشت . روزهایی که باید با دوستان دیروز و دشمنان امروز ، آنان که زر و زور و تزویر سربازان اردوگاه شیطانشان کرده ، به مقابله برخیزد ، مقابله ای .

علی در شب لیلة المبیت با خوابیدن بر جای رسول ثابت کرد که روئین تن است . نه چیزی از دنیا دارد که از دست بدهد و نه چیزی از دنیایی که خود فریاد سه طلاقه کردنش را بر سرش میزد ، میخواست که بخواهد مراعات کند . او بر جای مردی خوابید که هجرتش تاریخ موجودیت بشری را تغییر داد . علی فدایی خیر العالمین شد .

در مدینة النبی نیز علی یکه تاز میدان انسانیت و عشق بود . در عرصه احد با 70 زخم همچنان برای دفاع از پیامبر و آرمانش شمشیر میزد و خم به ابرو نمیآورد و در خندق با ضربه ای که از 70 سال عبادت برتر بود کمر کفر را شکست تا کفر دشمنی تمام قد را در مقابل خود ببیند و از هیبت وجودش غالب تهی کند .

10 ساله مدینه سالهای ارزش علی بود . هنگامی که محمد به حکم انما بشر مثلکم جان به جان آفرین تسلیم کرد ، اولین ثمره آموزه های نبوی را میبینیم . علی پسرعمش را هنوز غسل نداده ، مدعیان جانشینی سر برآورده اند و برتری های جاهلی قبیلگی چونان خوره به جان مسلمین افتاده . در سقیفه محشری کبری برپا شد و کردند آنچه را که از پیش محیا ساخته بودند . علی در این گاه با دوراندیشی ، حقیقتی بزرگتر را که دین پیامبر و خدای پیامبر بود بر حقیقت امامت و جانشینی خودش مقدم داشت . او خار در چشم و استخوان در گلو ماند تا فریادش برای همیشه تاریخ جاودان بماند .

علی در دوران 25 ساله سکوتش بلند ترین فریادها را زد . او به تمامی حق طلبان در تاریخ آموخت که هنگامی که نقش اپوزیسیون حاکمیت را به عهده میگیرند و حکومت که حق آنهاست در دستان دیگری است ، با عمل خود به اصلاح جامعه بپردازند و به جای بهانه گیری و نشستن بر برج عاج و انتقادهای نابود کننده به اصلاح کار و تذکر بپردازدند . علی میآموزد که اگر مشروعیت مردمی نداشتید به همکاری مصلحانه با حکومتی که این مشروعیت را دارد بپردازید و البته و صد البته همچنان موضع انتقادی خود را حفظ کنید . علی آنچنان در دستگاه خلفای سه گانه عامل آرامش و ثبات بود که خلیفه ثانی فریاد میزند که لو لا علی لهلک عمر .

اما زمان اینگونه نمیپاید . پس از خلیفه سوم و فساد حکومتش که به کشته شدنش انجامید ، آنچه از مسلم در بلاد مسلمین یافت میشد به علی روی میآورند . اینجاست که فاز سوم زندگی علی آغاز میشود . مرحله ای که برای تمامی طول تاریخ انسانیت معلمی میشود که انسان بودن ، حاکم بودن و آزاد مرد بودن را میآموزد .

به سوی علی هجوم میاورند تا افسار شتر خلافت را به دستانش بسپارند . علی ابتدا نمی پذیرد . دعوتی را که به تعبیر خودش فرزندانش ، حسنیننش داشتند در زیر دست و پا میماندند را نمیپذیرند و میگوید علی را به خودش واگذارید . اما حضور الحاضر حجت را بر علی تمام میکند و افسار شتر خلافت را ساربانی برترین به دست میگیرد . علی میگوید حکومت از آب بینی بزی ماده برای من بی ارزش تر است . اما حکومت را به دست میگیرد تا حقی را بر پا سازد و حق مظلوم را از ظالم بازستاند . حکومت برای علی به خاطر حکومت نیست . برای علی حفظ نظام از اوجب واجبات نیست . بلکه حفظ عدالت و برپا کردن پرچم همیشه سرفراز عدل و داد است که برای علی ارزش است . علی فریاد میزند و از حقهای خورده شده توسط زرمندان سخن میگوید . زرهایی که در دوران خلیفه ثالث ا زبیت المال مسلمین برداشت شده و علی این اموال را ، اگر حتی کابین زنان باشد ، میخواهد به خزانه مسلمین بازگرداند . و به این دلیل است که علی هنوز به خلافت نرسیده ، دزدان بیت المال و مفت خوارانی که زمانی همه چیز داشتند و زیاده از بیت المال مسلمین به شکمهای رانت خوار دزد خود میریختند ، امروز که میبینند علی حقوقشان را از بیت المال با غلامشان برابر کرده به ستوه میایند و به توطئه علیه علی بر میخیزند . علی دو جنگ با این مفت خواران دارد . در جمل سوء استفاده چیان از حرم نبوی را سرجای خود مینشاند و در صفین تا نابودی چادر ظلم میرود ، اما دریغا از نفهمی جاهلانی که از دین تنها ظاهرش را دیده اند و ا زقرآن تنها چند تکه پاره کاغذ . اینان قرآن ناطق را وانهادند و کاغذ را حجت گرفتند و فتنه برپا ساختند که جز علی کسی را یارای مقابله با آنان نبود و در نهروان علی چشم فتنه را درآورد . متحجرینی که جز پوسته دین نمیدیدند و هیچ نظری را محترم نمیشمردند با صف آرایی د رمقابل علی مظلومیت و حقانیت علی را به تاریخ نشان دادند . علی که عادلترین د رقضاوت بود و خود و یهودی ذمی را در دادگاه همانند هم میدید و قاضی را نهیب میزد که بین خلیفه مسلمین و مردی ذمی تفاوتی نگذارد به چنین دردهایی دچار شد .

اما حکومت 4 سال و اندی علی نمونه حکومتها بود . علی با وجود امامت و ملکه عصمتش ، تا زمانی که حضور مردم میسور شد و توسط جمیع مردم تائید نگردید ، به حکومت دست نیازید . علی آزاد ترین حکومتها را داشت . انتقاد از علی نه مستوجب زندان بود و نه اقدام علیه امنیت تلقی میشد . علی با وجود عصمتش فریاد میزد که من بالاتر از این نیستم که خطا کنم . او خود را مطلقه نمیدانست . توجه کنید ! کسی که ولایتش به حکم آیه انما ولیکم ... د رقران تصریح شده خود را مطلق نمیدانست و در بازار میگشت و انتقادات مردم را میشنید و امروز چه بیشرمانه عده ای که خاک پای او نیز نمیشوند به او خود را شبیه میگیرند و خودرا فوق خطا میپندارند . بماند !

علی اوج مردانگی بود . هیچگاه بر مظلومی دست اندازی نکرد که هیچ . یار همیشگی مظلومان بود و یار همیشگیش خدایش و چاههای کوفه . چاههایی که اگر امروز هم زبان بگشایند و از دردهای علی بگویند ، فکر نمیکنم گوشی یارای شنیدن دردهای علی را داشته باشد که هر چه انسانها بزرگتر باشند دردهایشان نیز بزرگتر است .

و علی قربانی جهل شد . جهلی که در تاریخ همیشه و همیشه ریشه داشته و دارد . خوارجی که همیشه علی و رهروانشان را به تیغه اتهاماتی چون ارتداد زخم زده اند . اینان آنچه را که خود میفهمند اسلام ناب میپندارند و غیر از آن را باطل مطلق . اگر کسی کلامی و نظری غیر از آنچه اینان میاندیشند داشته باشند به تیر غیب ارتداد گرفتار میشوند . وای به حال زمانی که قدرت در دستانشان باشد که آن روز باید گفت واویلا .

علی با فریاد فزت برب الکعبه در سحرگاه 19 رمضان به ضربت جاهلی گرفتار میاید و در 21 رمضان به دیدار معبودش ، خدایش و همچنین محبوبینش ، محمد و فاطمه میرسد .

اما هنوز نمیدانیم علی د رشبهای چاهها چه میگفت که اگر میدانستیم ...

شب ز اسرار علی آگاه است

دل شب محرم سر الله است

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد