مدیریت مدارس

آموختن یک چیز، به معنای برقرار کردن ارتباط با جهانی است که هیچ تصوری از آن نداریم. برای یاد گرفتن، فروتنی لازم است.

مدیریت مدارس

آموختن یک چیز، به معنای برقرار کردن ارتباط با جهانی است که هیچ تصوری از آن نداریم. برای یاد گرفتن، فروتنی لازم است.

با این ساعتها عمرا" خواب بمونی!!!!!!!!

بدون شک هیچ چیز لذت بخش تر از خواب بعد از خاموش کردن ساعتی که در حال زنگ زدن است
نیست.

و دنیای مدرن هم انگار کل تلاشش را بسیج کرده که ما را از لذت های والا، محروم کند!

اینم مطالب و عکس هایی از ساعت های مزاحم!

این یکی یک پازل (جورچین) چهار قطعه ای در بالایش دارد که همینکه ساعت شروع به زنگ زدن کند به هوا پرت می شوند و در اتاق پراکنده ! حالا برای قطع زنگ لعنتی باید این چهار تا را پیدا کنید و دوباره سرجای خودشان قرارشان دهید.

ارائه اولین نرم افزار رایگان دفترچه تلفن و ارسال SMS فارسی

شرکت فن آوری اطلاعات کیانا، با استفاده از نیروی توانمند فنی خود و همچنین ارزیابی بازار کاربران اینترنتی ایرانی، اولین نرم افزار کاملا فارسی را جهت ثبت اطلاعات اشخاص در حد دفترچه تلفن با امکان نگهداری اطلاعات بصورت نامحدود، جستجوی پیشرفته، چاپ و همچنین ارسال SMS طراحی نمود.
کلیه مشتریانیکه تا کنون از طریق این شرکت، سایت www.Iran.tc و یا سایت پارسی نیک، اقدام به خرید خط اختصاصی SMS نموده اند، می توانند این نرم افزار را بصورت کاملا رایگان دریافت نموده و در این ایام تعطیل جهت ارسال SMS گروهی از آن استفاده نمایند.
طراحی محیطی User Friendly با امکانات پیشرفته و در عین حال بسیار ساده جهت استفاده، کلیه کاربران را نسبت به استفاده از این نرم افزار تشویق می نماید.
در این راستا و نظر به حمایت کاربران پارسی نیک، امکان بسیار جالب دیگری (و آنهم برای اولین بار در ایران!) در این برنامه تعبیه شده که از طریق آن کلیه کاربران پارسی نیک نیز می توانند بااستفاده از نام کاربری و رمز عبور خود در پارسی نیک، امکان ارسال SMS را براحتی دراختیار داشته باشند اما با این تفاوت که کلیه پیامها از طریق شماره عمومی شرکت کیانا با اعلان 30009900000000 ارسال می گردد.
از آنجا که در این ایام تعطیل، ارسال SMS می تواند کاربرد بسیار زیادی داشته باشد، لذا طراحی این سیستم قدردانی کوچکی است از کلیه کاربران پارسی نیک...

بقیه هم باکلیک ازاینجا

آیا ریاضیات شیرین است؟وبیانیه معروف یونسکو به نام...

اغراق آمیز نیست اگر ادعا کنیم نظام آموزش ریاضیات در کشور ما و یا حتی در سطح جهان، نظامی نخبه‌پرور و یا به بیان بهتر نخبه‌محور بوده است. بیانیه معروف یونسکو به نام «ریاضیات برای همه» (1984) مُهر تأییدی بر این ادعاست. بنا بر اظهارات موجود در این بیانیه ، برنامه درسی ریاضیات از ابتدا برای دانش آموزان خاص و ممتاز طراحی شده است که قصد ادامه تحصیل در مؤسسات خاصی را داشته‌اند، ولی شرکت هر چه بیشتر و روزافزون دانش‌آموزان در برنامه‌های مدارس ، با پیش زمینه‌ها، توقعات و توانایی‌های مختلف ، سبب شده است که قشر عظیمی از آنها برنامه‌های ریاضیات مدرسه‌ای را انتزاعی، بی فایده و نامرتبط با زندگی خود بدانند. نظام آموزش ریاضیات کشورمان، کتب و برنامه‌های درسی، به تبعیت از تغییرات نظام جهانی و به منظور تطابق هر چه بیشتر با استانداردهای بین‌المللی آموزش ریاضیات هر از گاهی تغییر یافته است. این تغییرات اغلب در محتوای کتب درسی، توالی موضوعات مورد تدریس، زمان اختصاص یافته برای تدریس و یا فعالیت‌های کلاسی برای دانش آموزان (در همان کتاب درسی)، بوده است. از بحث اینکه این تغییرات تا چه اندازه در راستای نیازها، ویژگی ها و فرهنگ بومی کشور ما بوده است، صرف نظر می‌شود. گرچه به گفته بیشاب چیزی به نام بهترین برنامه درسی ریاضیات، مستقل از فرهنگ وجود ندارد و البته تصور انتخاب و پیاده کردن بهترین برنامه درسی نیز تصوری رویایی است. احتمالاً پاسخ به پرسش‌هایی نظیر: «چند درصد از دانش‌آموزان دوره متوسطه در رشته ریاضی تحصیل می‌کنند؟ چه تعداد از آنها در رشته‌های ریاضی و یا بسیار مرتبط با ریاضی(مانند رشته‌های فنی) ادامه تحصیل می‌دهند؟ آن تعدادی که به چنین مرحله‌ای می‌رسند تا چه حد در دروس دانشگاهی وابسته به ریاضیات موفقند؟ نتایج آزمون‌های بین‌المللی همچون تیمز در ایران چگونه بوده است؟ چند درصد از دانش آموزان در المپیادهای ریاضی رتبه می‌آورند؟ (و چند درصد ایشان پس از اتمام دوره کارشناسی در ایران می‌مانند؟) و ...» ما را بیشتر به فاصله نظام آموزش ریاضی کشورمان از یک نظام آموزشی عام المنفعه آگاه می‌سازد.البته میزان شرکت دانش‌آموزان در رشته ریاضی، همچنین قبول شدگان کنکور در رشته‌های مرتبط با ریاضیات ، در سال‌های اخیر به طور چشمگیری رو به افزایش بوده است و صد البته فریاد دبیران ریاضیات و اساتید محترم دانشگاه بلندتر که: سطح علمی دانش‌آموزان و دانشجویان پایین آمده است و استانداردهای ریاضیات در محافل آموزشی در حال افول است و چنین و چنان! «افول استانداردهای ریاضیات»!، به هر ترتیب، شاید این هم یک راه برای همگانی و دموکراتیزه کردن آموزش باشد. تصور من این است که اگر برنامه ریزان، آموزشگران و سیاست‌گذاران آموزشی، نتوانسته و یا نخواسته‌اند پلی مستحکم و مطمئن بین ریاضیات تحت انحصار نخبگان و ریاضیات مورد نیاز اکثریت در جوامع آموزشی، ایجاد کنند، اگر استانداردهای ریاضیات آن‌قدر بالا و غیر قابل تغییر است که نمی‌توان آنها را برای استفاده عموم جرح و تعدیل کرد، اگر تصور عموم این باشد که شأن و اعتبار ریاضیات به پیچیدگی و مفاهیم غیر قابل دسترس آن است و تحصیل آن برای تبدیل شدن به یک شهروند هوشمند و ممتاز جامعه، یافتن شغل و موقعیت مناسب در داخل و حتی خارج از کشور یک ضرورت است و عدم موفقیت در آن نوعی سرافکندگی و بی استعدادی تلقی شود، ما بیش از پیش شاهد خواهیم بود، اکثریتی که خود یا فرزندان خود را لایق ممتاز بودن و نخبه بودن می‌دانند بر دژهای مستحکم ریاضیات هجوم برده و اگر ناتوان از بالا رفتن باشند پایه‌های آن دژها را تخریب سازند و در این بین (همان‌گونه که از شواهد سال‌های اخیر برمی‌آید) صاحبان دژها چاره‌ای جز فریاد ندارند. یک راه مسالمت‌آمیزتر این است که مدافعان استانداردهای ریاضیات با مدافعان استانداردهای آموزش ریاضیات (از جمله همگانی شدن ریاضیات) به مذاکره بنشینند. مذاکره‌ای که نتایج آن به نفع دو طرف باشد. پنجه‌هایی قوی بر گلوگاه‌های آموزش ریاضیات وجود دارد که هر زمان فشرده شود خطر آفرین خواهد بود،از جمله کشاکش بین «منفعت طلبی» و «حفظ اصول و ارزش‌ها» نفع طلبی در آموزش داخل کشور تحت تأثیر یک فرهنگ جهانی بوده است و البته ریشه‌های داخلی نیز دارد. بار منفی کلمه نفع طلبی همیشه هم به جا نیست. هر عقل سلیمی کسب منافع حتی از نوع مادی را می‌پسندد. در دنیای امروز نادیده انگاشتن منافع تکنولوژیکی و اقتصادی که شدیداً به ریاضیات وابسته‌اند نامعقول است. دیدگاه پست‌مدرن «علم برای علم» و دیدگاه بسیار خاص «عشق به آموختن» برای عموم جامعه قابل تحلیل و پذیرش نیست.ولی پرسش این جاست که نفع طلبی تا کجا؟ تا جائی که اصول و پایه‌های ریاضیات و اهداف متعالی آموزش نادیده انگاشته شود؟ رشد اندیشه و تعالی روحی تحت تعالیم مفاهیم یکپارچه و منظم و مجرد ریاضیات خود بزرگترین نفع برای یک انسان تکامل جوست. به نظر می‌رسد یکی از علل سردرگمی‌های جامعه آموزش ریاضی در انتخاب اصول و اهداف و اعتراض ریاضیدانان به جامعه آموزش ریاضیات، به خاطر نزاع و رویارویی بین دو نگرش باشد، نگرشی مادی؛ نگرشی معنوی. هر انسانی از جمله دانش‌آموز مستحق بهره‌بری از هر دو منفعت است. جوامع انسانی نیازمند اصول آرمانی و ایده‌آل‌ها هستند. نیازمند نخبگان و خواصی هستند که ارزش‌های متعالی انسانی را تبیین سازند. از سوی دیگر حاصل تفکر والا باید زندگی بهتری را برای شهروندان جامعه به ارمغان آورد. محصولات فکری اندیشمندان باید در اختیار و در خدمت عموم باشد. هیچ رشته دیگری همچون ریاضیات چنان گستره وسیعی ندارد که یک سرش پا را فراتر از اندیشه بشری گذاشته و وارد قلمرو روح و ابدیت گردد، مفاهیم مجردی را خلق کند که سال‌ها بعد کاربرد مادی و واقعی می‌یابند و سر دیگرش در تولید جزیی‌ترین ابزار مصرفی روزمره زندگی حضور خود را نشان دهد. شاید از این روست که آموزش ریاضیات نیز چنین چالش بر انگیز است. جنبه‌های نفع طلبی مادی در آموزش ریاضیات کشورمان در چهار مقوله قابل بررسی است: 1 - تصور و باور عامه از ارتباط پیشرفت اجتماعی و اقتصادی با ریاضیات و تشویق فرزندانشان به تحصیل در رشته ریاضیات 2 - مقتضیات اجتماعی و زمانی سال‌های اخیرکشور و جهان که زمینه اشتغال در رشته‌های( فنی) مرتبط با ریاضیات را سهل‌تر و وسیع‌تر کرده است. 3 - به تبع چنین انگیزه‌ای فارغ‌التحصیلان سال‌های اخیر در ریاضیات و رشته‌های مرتبط که بسیاری به جمع آموزشگران پیوسته‌اند دیدگاه‌های نفع طلبانه خود را به نوآموزان منتقل کرده‌اند. (البته هستند بسیاری از آموزگاران و اساتیدی که ریاضیات را با عشق آموزش می‌دهند و به نحوه تفکر و استدلال و رشد روحی نوآموز بیش از نتایج آزمون‌ها و یا نحوه ارزیابی مدیران آموزشی از عملکرد خود، اهمیت می دهند.) 4 - معضلی به نام کنکور و تست، که مافیای عظیم تدریس کنکوری در آموزشگاه‌ها را بوجود آورده است. این مافیا بیش از هر نیرویی خط و مشی آموزش ریاضیات مدرسه‌ای را تعیین می‌کند و حوزه نفوذ آن به دبستان‌ها نیز کشانده شده است. هر که با ریاضیات واقعی سرو کار دارد می‌داند درست فکر کردن، تعمق و چالش فکری برای حل یک مسئله، هر چقدر هم که زمان ببرد تا چه اندازه با ارزش بوده و موجب رشد تفکر ریاضی و قابلیت حل مسئله می‌گردد. حال چنین ارزشی را مقایسه کنید با راه حل‌های تستی ، خلاصه شده و ثانیه شمار ساعت روی میز تحریر که زمان عمر هر تست را سی الی شصت ثانیه تعیین می‌کند. این نکته را هم در نظر بگیرید که از دهه 80 میلادی تاکنون حل مسئله به عنوان مرکز و هسته اصلی آموزش ریاضیات بیش از هر چیز مورد توجه بوده است. پیشنهادها: 1 - دست اندرکاران محترم فکری به حال کنکور تستی دانشگاهها کنند و به جای تاکید بر نتایج آزمون‌های تستی به طرقی قابلیت حل مسئله دانش آموزان سنجیده شود. 2 - رشته‌های غیر ریاضی در مدارس مورد حمایت جدی قرار گیرند. ( پر رنگ تر شدن رشته‌هایی مانند کامپیوتر و حسابداری و ... امیدوارکننده است) 3 - محتوای ریاضیات رشته‌های غیرریاضی را در ارتباط با نوع آن رشته غنی‌تر سازند و ریاضیاتی را در دروس بگنجانند که برای دانش آموزان آن رشته قابل کاربرد باشد و نحوه کاربرد ریاضیات، آموزش داده شده و مورد ارزیابی قرار گیرد. (تدریس یک کتاب یکسان مانند ریاضی 2 دبیرستان برای همه رشته‌های فنی و ریاضی و تجربی به نظر مناسب نمی‌رسد) 4 - اکثریت قریب به اتفاق دانش‌آموزان در رشته ریاضی دبیرستانی مایل به ادامه تحصیل در رشته‌های فنی هستند. در نظر گرفتن ریاضیات کاربردی به جای مفاهیم مجرد برای این دسته افراد مناسب‌تر به نظر می‌رسد. 5 - مسئولان، ذهن افراد جامعه، والدین و دانش آموزان را نسبت به این مسئله روشن سازند که ریاضیات رشته برجسته و ممتاز مدارس و تحصیل آن نشانه داشتن استعداد برتر نیست. (با ورود به یک دبیرستان می‌توانید این حس تمایز و برتری را بین دانش آموزان ریاضی و بقیه لمس کنید). پیشنهاد‌های پنج‌گانه فوق از یک اولویت بندی برخوردارند، اگر از نفوذ و تأثیر کنکور بر برنامه‌های درسی مدارس کاسته شود خود به خود زمینه اجرای باقی پیشنهادها و دیگر راهکارهای مفید ایجاد خواهد شد و اگر پیشنهادهای2و3و4 عملی شوند ، اذهان عمومی به رشته‌های غیر ریاضی معطوف خواهد شد و با شرکت دانش آموزان مستعد در رشته‌های غیر ریاضی، این رشته‌ها از رونق بیشتری برخوردار خواهند شد. بدین ترتیب زمینه‌ای فراهم می‌شود تا هر قشر از دانش آموزان مطابق با اهدافی که دارند وجهی از ریاضیات را که بیشتر مورد نیازشان است فرا‌گیرند. از :همشهری

فقط چند دقیقه استراحت!

معلمی و مدیریت کلاس درس، هم قواعد و اصول ثابت شده‌ای دارد  و هم ترفندها و راهکارهای خاصی را می‌طلبد.

داستان درس، مدرسه، دانش‌آموزان بازیگوش، آموزگاران، کلاس‌های شلوغ و معلمانی که گاه نمی‌دانند چطور باید شاگردان را به درس متوجه کنند، روایتی تازه نیست ولی در هر حال و موقعیتی شنیدنی است. معلمان و شاگردانشان هر روز حوادث جدیدی را تجربه می‌کنند که نکته‌ای نو را به آنها نشان می‌دهند.

معلمی و مدیریت کلاس درس، هم قواعد و اصول ثابت شده‌ای دارد و هم ترفندها و راهکارهای خاصی را می‌طلبد که بسته به شرایط کلاس و دانش‌آموزانش، متنوع و گوناگونند. از مجموعه اصول ثابت شده و موثر در این زمینه در ادامه، یکی را شرح خواهیم داد.

این شیوه هم به دانش‌آموز کمک می‌کند و هم به معلم، اداره کلاس را برای معلم آسان‌تر می‌کند و از ناهنجاری‌ها و مشکلات رفتاری دانش‌آموزان در کلاس می‌کاهد. ولی جالب این است که بسیاری از معلمان با دیده تردید به آن می‌نگرند.

به جرات می‌توان گفت که روش مورد نظر از ساده‌ترین و کارآمدترین راهکارهای مدیریت کلاس است. این اصل می‌گوید که معلم باید طی یک جلسه تدریس، به شاگردانش «وقت استراحت» بدهد. بله یک وقت استراحت سه یا چهار دقیقه‌ای، بسیار پاسخگوست و می‌تواند برای مجموعه کلاس مفید باشد.

در این میان عده‌ای از معلمان می‌گویند که نمی‌توانند طی یک جلسه 60 دقیقه‌ای سه یا چهار دقیقه کار را تعطیل کنند. مطالب زیادی هستند که باید گفته شوند و زمانشان هم محدود است. ولی حقیقت این است که آن 3 دقیقه استراحت برای این است که آن 57 دقیقه درس خواندن در ذهن دانش‌آموزان جای گیرد و آنها با بی‌دقتی و خستگی و کسالت کارشان را ادامه ندهند.

 در واقع اگر معلمی این فرصت کوتاه را برای استراحت شاگردانش فراهم کند، بازده کلاس به مراتب بالاتر خواهد رفت و باقی زمان جلسه مفید سپری خواهد شد.

 این فرصت چند دقیقه‌ای، بخشی از روند معمول کلاس است و لازم است که مانند بقیه امور، نظم و ترتیب داشته باشد. شاگردان باید بدانند که دقیقا چقدر وقت دارند، چه کارهایی می‌توانند بکنند و مجاز به انجام چه کارهایی نیستند و پس از پایان وقت استراحت باید چه کار کنند. معلمانی که در ابتدا به وقت استراحت اعتقادی ندارند، پس از امتحان این روش و تخصیص زمان مشخصی به استراحت، می‌بینند که واقعا پاسخگوست.

دانش‌آموزان خسته و کسل نمی‌توانند خوب گوش دهند و حواسشان را متمرکز کنند. زمانی که آنها نتوانند گفته‌های معلم را به خوبی درک نموده پرسش‌هایش را جواب دهند، شیطنت می‌کنند و اداره آنها مشکل خواهد شد.

سه یا چهار دقیقه‌ای توقف در کلاس و قطع روند تدریس، به ذهن‌های خسته استراحت می‌دهد تا مطالب و آموزه‌های قبلی را نظم بخشد. چشم‌هایی که به تخته سیاه یا صفحه کاغذ نگاه می‌کرده‌اند نیز تجدید قوا می‌کنند. خود معلم هم اندکی می‌آساید و نفسی تازه می‌کند. پس از استراحت، هم معلم و هم دانش‌آموزان برای ادامه کارشان آماده‌تر و هوشیارترند.

 http://EzineArticles.com
 By: Adam waxler

 
از :همشهری

فراگیری، ستاره‌ای پنج‌سو

دانش‌آموزان به دلیل توانایی‌ها و ضعف‌های ویژه خود، ناخواسته شیوه آموزش‌شان را برمی‌گزینند و فقط زمانی به آموزش و پرورش پاسخ می‌دهند که به زبان دلخواهشان با آنها سخن گفته شود.

فرآیند تجزیه و تحلیل و به خاطر سپردن آموزه‌ها نیز در آنها متفاوت است و هر یک به شیوه خاص خود مسائل را تجزیه و تحلیل کرده و به ذهن می‌سپارند.

از این رو شناسایی «شیوه فراگیری دانش‌آموزان» باید مقدم بر «انتخاب شیوه آموزش» بوده و آموزش بر اساس نحوه فراگیری دانش‌آموزان انتخاب شود؛ که در غیر این صورت فرآیند فراگیری- آموزش عقیم خواهد ماند.

آنچه در پی می‌خوانیم نگاهی است به شیوه فراگیری- آموزش دانش‌آموزان و راهکارهای لازم جهت شناسایی فرآیند آموزش- فراگیری.

پژوهش‌ها نشان می‌دهد هر دانش‌آموز به شیوه‌ای متفاوت از همسالان و همکلاسی‌هایش اطلاعات و نکات را دریافت می‌کند که این مسئله به عنوان ویژگی‌ برای هر فرد محسوب می‌شود؛ ویژگی‌ای که گاه معضلی جدی در آموزش و پرورش محسوب شده و والدین و اولیا مدرسه را در برخورد با دانش‌آموز و آموزش و پرورش او سردرگم می‌کند.بگذارید با مثالی ساده بحث را بیشتر بشکافیم؛ اگر شیوه فراگیری دانش‌آموزی «بصری یا دیداری» باشد و والدین و آموزگار بخواهند به شیوه «زبانی» نکات درسی را به او آموخته یا با او رفتار کنند، دانش‌آموز نه تنها نکته‌ای نمی‌آموزد، بلکه از آموزش نیز دلزده خواهد شد.

ناآگاهی از نحوه رفتار با دانش‌آموزان و به طور خاص «رفتار آموزشی» یکی از اصلی‌ترین دلایل دلزدگی دانش‌آموزان از درس و تحصیل و در نهایت ترک تحصیل است.

به عبارتی پژوهشگران بسیاری از دانش‌آموزان را قربانی نگاه یا روش‌های نادرست آموزشی و یک سونگری متولیان آموزش می‌دانند و معتقدند «عدم شناخت» عامل اصلی «شکست‌های آموزشی- پرورشی» است.

فراگیری فرآیندی چند سویه

پژوهشگران شاخص‌ترین شیوه‌های آموزش یا دقیق بگوییم فراگیری و یا فرآیند آموزش- فراگیری دانش‌آموزان را به 3 روش اصلی شامل: برقراری ارتباط یا فراگیری بصری یا دیداری برقراری ارتباط یا فراگیری حرکتی یا جنبشی و سوم برقراری ارتباط یا فراگیری شنیداری یا سمعی تقسیم‌بندی کرده و عقیده دارند هر دانش‌آموز به یکی از این سه روش با آموزگار و مطالب درسی ارتباط برقرار می‌کند و به غیر از شیوه خود، نه تنها نمی‌تواند با آموزگار از نظر روانی مرتبط شود، بلکه به هیچ وجه آموزه‌های او را فرا نمی‌گیرد.

- شیوه بصری یا دیداری؛ پژوهش‌ها نشان می‌دهد بیش از 45 درصد از دانش‌آموزان به این شیوه با آموزگار و مطالب درسی ارائه شده توسط او ارتباط برقرار می‌کنند.

پژوهش‌های دکتر دیوید سوزا و همکاران او از دانشگاه آکسفورد نشان می‌دهد بیش از 45 درصد از دانش‌آموزان از طریق «دیدن» و به طور خاص دیدن تصاویر مربوط به مطالب آموزشی از طریق پوستر، فیلم‌های آموزشی؛ عکس؛ نقاشی،‌ نمودار و... مطلب درسی را فرا می‌گیرند.

از طرفی این دانش‌آموزان در حین فراگیری مطالب درسی، این مطالب را به صورت نمودار خلاصه کرده و با دیدن این نمودار مطالب را به خوبی به خاطر سپرده و به یاد می‌آورند. در واقع آن چه باعث می‌شود تا این گروه با «دیدن» نکات را به خاطر سپرده و بازپس دهند: تأثیر «نشانه‌های» موجود در تصاویر است که هر یک از این نشانه‌ها، مفهومی را در ذهن آنها جایگزین می‌کند و دیدن مجدد «نشانه» یا «تداعی» مجدد آن، مطلب مورد‌نظر را نیز برای آنها یادآوری می‌کند.

به یک مثال ساده توجه کنیم: «نخستین واکنش ذهنی دانش‌آموز دیداری پس از شنیدن کلمه «سیب»، نقش بستن شکل سیب در کنار شنیدن نام آن و یادآوری همه اطلاعات مربوط به آن اعم از املا کلمه، توضیحات علمی مربوط به کلمه سیب و... است. در حقیقت با یادآوری شکل سیب، اطلاعات مربوط به آن نیز تداعی می‌شود.

از این رو در  دانش‌آموزان دیداری، «تصاویر» و «نشانه‌های خاص موجود در تصاویر»- که این نشانه کاملاً خاص بوده و تنها برای افراد معنا دارد- باعث فراگیری، به خاطر سپردن و یادآوری مجدد اطلاعات می‌شود.

* شیوه حرکتی یا جنبشی: نزدیک به 35 درصد از دانش‌آموزان روش حرکتی یا جنبشی را برای به خاطر سپردن و فراگیری مفاهیم درسی انتخاب می‌کنند.

در این شیوه، دانش‌آموز نوعی حرکت و عموماً «راه رفتن» یا «تکلم» و یا هر دو را برای فراگیری برمی‌گزیند. به عقیده پژوهشگران حرکت یا جنبش اعضای بدن باعث تمرکز ذهن شده و فرد را در فراگیری و به یاد سپردن مفاهیم آموخته شده، کمک می‌کند.

اگرچه در کلاس درس امکان حرکت وجود ندارد؛ اما شاخص رفتار این گروه، حرکت دادن پاها، اندکی ناآرامی و تکرار آرام آموزش‌ها حین تدریس آموزگار است. رفتار این دانش‌آموزان نباید با رفتار کودکان بیش فعال اشتباه گرفته شود؛ چرا که ناآرامی‌ کودکان بیش فعال با آزار و اذیت(در اغلب موارد) همراه است؛ ناآرامی‌ این گروه آسیب رسان نبوده و کاملاً شخصی است.

* شیوه سمعی یا شنیداری: پژوهش‌ها نشان می‌دهد فقط 19 درصد از دانش‌آموزان به طریق شنیداری، نکات درسی را فرامی‌گیرند.

در این گروه بحث و گفتگو درباره مسائل و شنیدن و صحبت کردن درباره موضوع، باعث فراگیری و به خاطر سپردن آموزش‌ها می‌شود.

متأسفانه این شیوه آموزشی چندان مورد توجه آموزگاران نیست؛ چرا که اغلب آنها به بحث و گفتگو و تبادل نظر درباره مطالب درسی علاقه نداشته و در حین تدریس به خودمحوری بیش از مشارکت علاقه نشان می‌دهند.

علاوه بر این پژوهش‌ها نشان می‌دهد دانش‌آموزانی که با شنیدن مفاهیم درسی را فرا می‌گیرند، زودتر از دو گروه دیگر آنها را فراموش می‌کنند و این مسأله در صورتی که انتقال مفاهیم به درستی صورت نگرفته باشد، نمود بیشتری می‌یابد.

برخی از پژوهشگران معتقدند با آموزش صحیح و تدریجی می‌توان شیوه فراگیری دانش‌آموزان شنیداری را به سوی دیداری سوق داد.

به غیر از سه روش ذکر شده، برخی از دانش‌آموزان یکی از این دو روش شامل؛ روش بین گروهی یا تبادلی و یا روش فراگیر یا چند سونگر را برای فراگیری خود برمی‌گزینند.
در شیوه بین گروهی یا تبادلی؛ دانش‌آموز ترجیح می‌دهد تا با برقراری ارتباط با فرد یا گروه، مطالب درسی را فرا بگیرد.

این گروه با تکرار مطالب در جمع مورد نظر و تبادل نظر با آنها مطالب درسی را فرا گرفته و به خاطر می‌سپارند. از این روش به عنوان یکی از روش‌های مناسب فراگیری مفاهیم درسی یاد  می‌کنند، اما باید دو نکته را نیز از نظر دور نداشت:

نخست آن که تنها فرد یا افراد هم توان از این شیوه فراگیری- آموزش بهره لازم را خواهند برد و دوم این که: حضور در جمع نباید سرپوشی برای فرار از مشکلات درسی و یا مشخص نشدن ناتوانی‌های فرد در جمع شود و عده‌ای گوینده و برخی دیگر فقط شنونده باشند. به یک مثال توجه کنیم: حضور در جمع به بهانه تبادل نظر، نباید راهکاری برای رونویسی از تکالیف دیگران باشد!

در شیوه فراگیر یا چند سونگر دانش‌آموز از پس درک کلی مفاهیم به شناخت اجزا می‌رسد. در این روش آموزش و فراگیری از کل به جزء است.

آموزگار و سنجش افکار

آموزگار به عنوان نزدیک‌ترین فرد مرتبط با دانش‌آموز در فرآیند فراگیری- آموزش، شاخص‌ترین نقش و مسئولیت را برای شناسایی نحوه فراگیری دانش‌آموزان دارا است. توجه به شناسایی شیوه فراگیری دانش‌آموز نه تنها باید مورد توجه آموزگار قرار بگیرد، بلکه باید والدین نیز این شاخص را شناسایی کرده و به روشی مؤثر، فرآیند فراگیری- آموزش را در کنار اولیا مدرسه پی بگیرند.

پژوهش‌ها نشان می‌دهد دانش‌آموزانی که به درستی شیوه فراگیری‌شان شناسایی شده است، نسبت به همسالان‌شان دو برابر پیشرفت آموزشی داشته‌اند. این مسأله به ویژه درباره دانش‌آموزان پایه ابتدایی(اول تا پنجم) که در شرایط حساس فراگیری- آموزش قرار دارند، بسیار حائز اهمیت است.

مجموعه پژوهش‌های انجام شده روی 1800 دانش‌آموز پایه اول و دوم ابتدایی ایالت کالیفرنیای آمریکا نشان می‌دهد سرعت فراگیری دانش‌آموزانی که شیوه فراگیری- آموزش آنها به درستی شناسایی شده- در مقایسه با همسالان خود که بدون شناسایی، آموزش‌ها را دریافت کرده‌اند- دو برابر در «خواندن» و یک و نیم برابر در «نوشتن» گزارش شده است.

اگرچه پژوهشگران تأکید دارند تا دانش‌آموزان به شیوه ویژه خود آموزش‌ها را فرا بگیرند؛ اما معتقدند ادغام تدریجی شیوه‌های فراگیری- آموزش می‌تواند نواقص موجود در روند فراگیری هر گروه را برطرف کند.

چند پرسش کلیدی

برای انتخاب درست شیوه آموزش و برنامه‌ریزی صحیح و یا از نگاهی دیگر، آگاهی از وضعیت تعلیم و تربیت در مرکز آموزشی، لازم است تا به 5 پرسش کلیدی پاسخ دهیم.

پاسخ مثبت(بله) به پرسش چهارم و پنجم به طور خاص به این معنی است که واحد آموزشی، توانایی آموزش و پرورش صحیح دانش‌آموزان را بر اساس انتخاب شیوه صحیح تدریس یا فرآیند فراگیری- آموزش داشته است: و پاسخ منفی به معنای ضعف در شناخت شیوه صحیح تدریس در واحد آموزش و ناشناخته ماندن شیوه‌های فراگیری- آموزش دانش‌آموزان است.

- فرآیند آموزش- فراگیری با توجه به شیوه‌های مختلف آموزشی و بر اساس نیاز هر گروه از دانش‌آموزان در حال اجرا است؟(شاخص‌ترین پاسخ بررسی برآیند کاری دانش‌آموز و آموزگاران است.)

- آموزگاران برای ارائه شیوه‌های جدید آموزشی، همسو با نیاز دانش‌آموزان تلاش می‌کنند و یا به شیوه‌های سنتی پای‌بند هستند؟ این به این معنا نیست که آموزگار با هر یک از دانش‌آموزان به شیوه‌ای خاص رفتار کند؛ چرا که تردیدی نیست که اجرای همه انواع روش‌ها در یک کلاس درس امکان‌پذیر نیست؛ اما به این معنی است که شیوه‌های آموزشی برگزیده شده به چه میزان پاسخگوی نیاز دانش‌آموزان است؟

- دانش‌آموز پس از برخورد با مشکلات آموزشی، امکان و فرصت‌ مطرح کردن آن را با آموزگار می‌یابد یا به عنوان مقصر اول و آخر، امکان هیچ‌گونه اظهار نظری را پیدا نمی‌کند. از نگاهی دیگر، امکان تغییر در شیوه‌های آموزشی به درخواست منطقی دانش‌آموزان میسر است؟

- دانش‌آموزان باید به اجبار شیوه‌های آموزشی جاری در واحد آموزشی را بپذیرند یا امکان تغییر در شیوه‌ها وجود دارد؟ از نگاهی دیگر شیوه تعلیم و تربیت واحد آموزشی چه توقعی را  در دانش‌آموزان ایجاد کرده است؟ آنها را به دانش‌آموزانی قانع و بی‌اطلاع تبدیل کرده و یا از آنها افرادی پویا و هوشمند ساخته است؟

- والدین برای حمایت از برنامه‌های آموزشی و بهتر شدن آنها چه فعالیتی می‌کنند؛ به عبارتی والدین تا چه حد به واحد آموزشی و برنامه‌های آن مطمئن هستند تا در فعالیت‌های مدرسه مشارکت کنند؟

و در پایان، آموزش و پرورش و یا همان تعلیم و تربیت، فرآیندی دوسویه است که هر دو سوی این معادله یعنی دانش‌آموز و آموزگار باید از آموزش و فراگیری لذت برده و آن را به حرکتی پویا تبدیل کنند؛ نقص در عملکرد هر سو، دیگری را از ادامه مسیر باز می‌دارد.

منبع: minuteman.org

 از :همشهری

بزرگی

 

 بزرگی شایسته کسی است که

از مقام گریزان است.

دانش، دانه را می پروراند ،ولی اگر دانه ای نباشد ، هیچ ثمره ای به آدمی نمی بخشد.


عوامل مؤثر در موفقیت مدیران

امروزه نیاز به مدیران لایق بیش از هر زمان دیگری احساس می شود. مهمترین نکته در علم مدیریت این است که مدیران اغلب نیازمند شناخت شیوه غالب و نوع مدیریت خود هستند، تا زمینه مناسب برای مدیر کارآمدشدن آنها فراهم آید. در گام بعد ضروریست مدیران شناخت کافی از کارکنان خود و نیازهای آنها داشته باشند و با مشارکت کارکنان خود به بهبود دائمی فرایندها و برآورد خواسته ها و انتظارات مشتریان و ارباب رجوع همت گمارند. از سوی دیگر کارکنان یک سازمان نیز باید به شیوه مدیریت مؤسسه خود آگاهی یابند تا موفقیت سازمان را در روند فعالیت آن تضمین کنند، زیرا شناخت نحوه مدیریت یک مدیر توسط کارکنان زمینه ساز بازدهی و اثربخشی بیشتر برای رسیدن به اهداف سازمان خواهد شد. در این راستا سقراط نخستین فردی بود که مدیریت را فرایندی اجتماعی تعریف کرد که متضمن یک سلسله وظایف، فعالیت ها و روابط متقابل افراد است. از این رو مدیران کارآمد کسانی هستند که همواره می کوشند تا در شیوه رهبری شان دارای ارزش ها و عقاید و انتظامات ارزشمند باشند. از همین رو مدیران با تجربه باید در همه سطوح تربیت کنندگان ماهری باشند تا توانایی کافی برای ایجاد نظم بدون تنبیه در سازمان را داشته باشند. کارشناسان علم مدیریت بر این باورند که جهت ارائه مدیریت موفق و کارآمد، مدیران باید به این نکات پایبند باشند: 1- از صرف وقت زیاد بر روی جزئیات اجتناب کنند. 2- در آگاهی دادن به کارمندان کوتاهی نکنند. 3- از مهم جلوه دادن موقعیت خود بپرهیزند. 4- از ایجاد موقعیت های ناراحت کننده و بی انگیزه شدن کارمندان نسبت به کار خودداری کنند. 5- به گونه ای رفتار نمایند که مورد احترام کارکنان قرار گیرند. 6- از پیگیری کارها به تنهایی اجتناب کنند. 7- برای رویاروئی با حوادث غیرمترقبه آمادگی داشته باشند. 8- شرایطی را در سازمان فراهم آورند که کارکنان مسئول و پاسخگوی اعمال خود باشند. 9- تمامی رویدادها در سازمان ثبت شوند. 10- در مورد اطلاعات محرمانه کارمندان باید رازدار آنها باشند. 11- برای تقویت بنیه سازمانی درصدد کسب حمایت از منابع مختلف باشند. 12- با کارکنان همانگونه رفتار کنند که مایلند با آنها رفتار شود. 13- بین مدیر بودن و دوست بودن تعادل برقرار کنند. 14- بین کارمندان تبعیض قائل نشوند. 15- کارمندان را از مقررات آگاه نمایند و در صورت نیاز قوانین و مقررات را مورد تجدید نظر قراردهند. 16- از رویدادهای مقطعی به منظور یادگیری و تجربه اندوزی بهره بگیرند. 17- کارکنان خود را برای ارائه پیشنهادات جهت ارتقاء سازمان ترغیب نمایند.

منبع

مداد های نقاشی

معلم ما می خواست به ما یاد بدهد که چقدر خوشبختیم.برای همین تصمیم گرفته بود که اول از همه ی ما بیاموزد که چقدر توانمندیم و برای تفهیم آن می باید به  ما نزدیک می شد. و برای همین از تک تک ما درباره ی زندگی سوال کرد.

او جوان بود وجویای نام و ما پیر و خسته.اما با لبخندی پیروزمندانه می خواستیم جوانی اش را که نه بلکه خامی اش را به رخش بکشیم.زیرا ما آنقدر پیر و خسته بودیم که بدانیم چقدر خوشبختیم.

خوشبخت به خاطر داشتن بچه های خوب.خوشبخت به خاطر سلامتی و به خاطر خیلی چیز های دیگر.

معلم جوان رو به من کرد و گفت:

شما بگویید اگر نقاش بودید آن قسمت از زندگی را که مال شماست چه رنگی می کردید؟

با لبخندی گفتم:

 آبی

از دیگری پرسید:

 زرد

از نفر بعدی:

 قرمز

 صورتی

 سبز

 نارنجی

به خانمی که ته کلاس نشسته اشاره کرد و پرسید:

شما چطور؟

سیاه.

معلم بی تفاوت گفت:

خوبه

ناگهان آن خانم پریشان و کمی عصبی گفت :

چی خوبه؟این که زندگی من سیاه بوده از نظر شما خوبه؟

و ما منتظر ماندیم که استدلال معلم جوان را در مقابل تجربه های تلخ و سیاه زن بشنویم.

معلم رو به او ایستاد و با نگاهی پر از عشق گفت:

می توانم قسم بخورم که تو سخت ترین قسمت ها را رنگ کردی.حد فاصل ها را خط باریک کشیدی و بدون شک فاصله ی دو رنگ را مرز بندی کردی.تو باید در تابلویی که خداوند می خواست بوسیله ی بندگانش بکشد نقش بنیادی می داشتی.در حقیقت تو قسمت های سخت این نقاشی را رنگ کردی.پس باید به احترام تو کلاس قیام کند و ما بلند شدیم.

آن روز فهمیدیم که چقدر به تجربه هایمان می بالیم و برای قضاوت کردن در مورد معلم جوانمان چقدر جوانیم.

 

ازترانه ها

اعجاز ریاضی قرآن

 کلمه بهشت (77) بار و کلمه جهنم نیز (77) بار تکرار شده است.

          کلمه دنیا (115) بار و کلمه آخرت نیز (115) بار تکرار شده است.

          کلمه گیاه (26) بار و کلمه درخت نیز(26) بار تکرار شده است.

          کلمه تابستان گرم (5) بار و کلمه زمستان سرد نیز (5) بار تکرار شده است.

          کلمه مجازات (117) بار و کلمه آمرزش نیز(117 * 2 ) بار تکرار شده است.

          کلمه آسمان (7) بار و کلمه ساخت آسمان  نیز (7) بار تکرار شده است.

          کلمه زکات (32) بار و کلمه برکت  نیز (32) بار تکرار شده است.

          کلمه شراب (6) بار و کلمه مستی  نیز (6) بار تکرار شده است.

          کلمه رحمت (72) بار و کلمه هدایت  نیز (72) بار تکرار شده است.

          کلمه فقر (13) بار و کلمه ثروت  نیز (13) بار تکرار شده است.

          کلمه بگو (332) بار و کلمه گفتند  نیز (332) بار تکرار شده است.

          کلمه الرحمن ( 57 ) بار و کلمه الرحیم ( 114 ) بار تکرار شده است.

          کلمه الفجار (3) بار و کلمه الابرار (6) بار تکرار شده است.

          کلمه سختی (12 ) بار و کلمه اسانی (36) بار تکرار شده است.

          کلمه ابلیس (11) بار و کلمه استعاذه با لله (11) بار تکرار شده است.

          کلمه المصیبت (75) بار و کلمه الشکر (75) بار تکرار شده است.

          کلمه الجهر (16) بار و کلمه العلانیه (16) بار تکرار شده است.

          کلمه الشده (102) بار و کلمه الصبر (102) بار تکرار شده است.

          کلمه المحبه (83) بار و کلمه الطاعه (83) بار تکرار شده است.

          کلمه سجده (34) بار تکرار شده است وما در نماز های یومیه (34) بار سجده می کنیم.

                                       توضیحات بیشتر