ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | |
7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 |
14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 |
21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 |
28 | 29 | 30 | 31 |
به جای اینکه به دنبال بهانه ها و توجیه های رنگارنگ باشیم و بهانه هایی مثل اینکه «سؤالهای طرح شده سخت بود» «هیچ کس بیست نگرفت» «تازه من نمره ی خوب کلاس را گرفته ام» «اصلاً دبیرمان در تصحیح اوراق دقت نمی کند» «سؤالها خارج از کتاب درسی بود» و... سعی کنیم خودمان را در آیینه ی کارنامه مان صادق ببینیم ادامه
درباره تغییرات محتوایی کتاب های آموزشی سوادآموزان و استفاده از موضوعات فناوری های جدید، گفت: در کتاب سوادآموزی به ویژه در دوره تحکیم، ......ادامه
به شهر و دیاری ببر تو مرا که نور خدا باشه و منو تو نباشه به دلها نشونه ی غم امید و صفا باشه و من و تو بریم اونجا که عشق و مستی خطا نباشه تو سینه ها جای محبت ریا نباشه به غیر خدا که مهربونه نمیخوام دله دیگه بدونه تو باوفایی تو باصفایی از این خسته دل پروا مکن مرا بیش از این رسوا مکن الهی بمونی با مهربونی جدایی نگیری قدرم بدونی که دنیا نداره وفائی بمون بر سر پیمون من تو بازی نکن با جون من که دنیا سرابه نقش بر آبه دو روزه جوونی مثل حبابه نیرزه به یکدم جدایی به شهر و دیاری ببر تو مرا که نور خدا باشه و منو تو نباشه به دلها نشونه غم امید و صفا باشه و من و تو بریم اونجا که عشق و مستی خطا نباشه تو سینه ها جای محبت ریا نباشه به غیر خدا که مهربونه نمیخوام دله دیگه بدونه تو باوفایی تو باصفایی این آهنگ توی آوی انتظار همراه اول با کد 31737 با عنوان نور خدا عالیست | ||
رمضان امده با طعم دعا
سفره انداخته اند در همه جا
سر این سفره همه نوع ادم هست
شاه اگر هست گدایی هم هست
عمر یک سال جلوتر رفته
از خودم حوصله ام سر رفته
یازده ماه گناه الودم
من همانم که همیشه بودم
چشم - حق بدنم را خورده
هرکسی خواست دلم را برده
خو گرفته ست به بن بست خودم
طاقتم طاق شد از دست خودم
سال ها در تن خود گم شده ام
تاجر سفره ی گندم شده ام
لحظه هایم به تجارت رفته
از کفم اینهمه فرصت رفته
روسیاه ترین بنده منم
پیش چشمان تو شرمنده منم
میزبانی و منم مهمانت
لقمه ای اشگ بده از خوانت
من بدم شاه ولی بد نکند
پشت در امده را رد نکند
مددی من به خودم برگردم
جان بگیرم به تنم برگردم.
از این وبلاگ http://khoda.hamiblog.ir/
من به دوش یار زیب و زیورم
بر سر نگار تاج گوهرم
از گل بهار تازه رو ترم
همره نسیم جامه می درم
در راه تو فکنم دام دلبری فکنم دام دلبری
جان تو بسته شد به کمند تار من شام تار من
رفته هر سو تاب هر مو من پریشان هستم
از غم آزاد سرخوش و شاد بی جام می مستم بی جام می مستم
در راه تو فکنم دام دلبری فکنم دام دلبری
من هستم گیسوی سیاه کردم عمر تو تباه
دل بستی برجنبش من دادی بر گردش من متاع جان طاقت و توان
در راه تو فکنم دام دلبری فکنم دام دلبری