|
عکس تصادفی از گالری
|
نظرشما چیست ؟
- آیا مدارس واقعا کارمند پرورند؟
2- آیا مابرای پول باید کار کنیم یا پول برای ما؟
3- آیا خلاقیت همان پول در آوردن است؟
4- آیا راههای پول در آوردن باید در مدارس آموزش داده شود ؟
در این نوع روشها ، شاگردان بر حسب تواناییشان پیش می روند. روحیه استقلال طلبی شاگردان در اجرای پروژه های کوچک و بزرگ تقویت می شود. اولین و اساسی ترین گام در راه تحقق چنین هدفی پذیرفتن مفهوم شاگرد محوری در طراحی و آموزش است.
کودکان باید معلم ما باشند؛ نباید به کودکان بهعنوان موجودات ضعیف و بیدفاعی نگریست که نیازهایشان تنها حمایتشدن و کمک گرفتن از دیگران است، بلکه آنها موجوداتی الهیاند که از لحظهی تولد دارای زندگی پرجنب و جوشی از نظر روحی هستند و به وسیلهی فطرت هوشمندی هدایت میشوند که به آنها توانایی ساختن شخصیت انسانی را میدهد. از آنجا که این کودکان، بزرگسالان آینده هستند ما باید آنها را بهعنوان شکلدهندهی اصلی بشریت بپذیریم. بزرگترین راز پیدایش ما در درون کودک نهفته است و آنچه انسان را به کمال میرساند در درون او متجلی است. کودکان معلمان ما هستند. اما با درنظرگرفتن کودک بهعنوان موجودی بیاراده و بدون رهنموهای درونی، بزرگسالان او را مجبور به تسلیمشدن درمقابل خواستههای خود میکنند. بنابراین، بزرگترها تمایلات طبیعی و حساس کودک را سرکوب میسازند و در درون او مخالفتها و مقاومتهای سرسختانهای را بیدار میکنند که به انحطاط و بیماریهای روانی منجر میشود .
راهکار برای مشکلات نوجوانان | |
1- شناخت شخصیت نوجوان: ما والدین با شناخت ویژگیهای دوره نوجوانی بسیاری از رفتارهای ناخوشایند آنان را غیرطبیعی نپنداریم که موجب بروز عکسالعمل در ما شود و به تیرگی روابط با نوجوان نیانجامد. 2- استفاده از روش تغافل (نادیده گرفتن): از موثرترین روشهای تربیتی در این دوره «روش تغافل» است. یعنی مسائل و مشکلات نوجوان را بزرگ نشان ندهیم که در او ایجاد وحشت نماید و یا او را به لحاظ رفتارهایش دائم باز خواست ننمائیم بلکه نوجوان بایستی همواره در حالت خوف و رجاء باشد. 3- ایفای نقش راهنمایی، بجای دستوری: در برخورد با مسائل نوجوان بهتر است از خودش کمک بگیریم یعنی این واقعیت را بداند که نخستین مسئول حلّ مشکل او، خودش است و برای حل آن باید اقدام نماید و ما والدین فقط وظیفه ی راهنمایی او را داریم که از عواقب تصمیم خودش مطلع شود. 4- آموزش: مهمترین دلیل ترس و اضطراب از هر موضوعی جهل و ناآگاهی نسبت به آن موضوع میباشد که ضروری است برای کاهش ترس و اضطرابهای نوجوانی آموزشهای لازم در مورد بلوغ، دوستیابی، حل مساله، گذراندن اوقات فراغت، برنامهریزی درسی و مواردی از این قبیل به نوجوان آموزش داده شود. 5- برقراری رابطه دوستانه و عاقلانه: ما والدین با مراقبت دوستانه و عاقلانه خود احساس ایمنی و اطمینان را در وجود نوجوان ایجاد میکنیم. 6- اعتماد سازی: باید بیاموزیم که چگونه حس اعتماد نوجوان را نسبت به خودمان جلب و جذب کنیم، چنانچه اعتماد میان نوجوان و والدین کمرنگ شود او برای حل مسائل خود به دیگران مراجعه میکند. 7- ارتباط کلامی مقدمه ارتباط عاطفی: ما والدین با تنظیم ساعات کار خود و بسترسازی مناسب در منزل بایستی فرصت کافی برای «ارتباطهای کلامی» با اعضای خانواده به ویژه نوجوان را فراهم آوریم چرا که ارتباط کلامی خود مقدمه «ارتباط عاطفی» است که نوجوان سخت به آن نیازمند است. 8- تاکید بر محبت و پرهیز از خشونت: ارتباط با نوجوان اگر بر اساس عشق و علاقه و صمیمیت استوار باشد اعتماد به نفس را در او تامین و تضمین مینماید و اگر بافشار و خشونت همراه باشد ممکن است موجب اختلال عصبی و دشواریهای روانی در او شود. 9- الگوهای رفتاری والدین: نوجوان علاقمند است که والدین دارای شخصیتی مستحکم و با ثبات و پایدار باشند چون به اتکاء شخصیت و همانند سازی آنان نیازمند است و توجه والدین به الگوهای رفتاری خود مورد تاکید است. 10- پرهیز از مناقشات خانوادگی: خانه بایستی محل آرامش و امن و مستحکمی برای اعضاء خانواده به ویژه نوجوان باشد و مناقشات و جرو بحثها و دعواهای علنی والدین به آن لطمه نزند و بهانه گریز نوجوان از خانواده را فراهم نیاورد. 11- گوش دادن: با نوجوان صحبت کنیم و به سخنان او با علاقه گوش فرا دهیم و بدانیم که خوب گوش کردن به حرفهای نوجوان رمز ارتباط موثر با اوست. 12- تکیه بر نقاط قوت: با مشاهده ی برخی ضعفها، نوجوان را تحقیر و سرزنش و یا با دیگران مقایسهاش نکنیم بلکه بیشتر سعی نمائیم برای از بین بردن ضعفهایش قوتش را تجلی بخشیم. 13- انتظار به اندازه: با کسب شناخت همه جانبه از نوجوان به اندازه ی توان و ظرفیت وجودیش از وی انتظار داشته باشیم. 14- اجازه خطا کردن به نوجوان بدهیم: نوجوان بایستی بیاموزد که از مشکلات گریزان نباشد بلکه برای حل مشکلاتش به دنبال کشف راه حل باشد و این زمانی است که اجازه خطا کردن را به او بدهیم تا از خطا کردن احساس گناه نکند و بتواند فرصت یافتن راه حل را بیابد. 15- مشورت با نوجوان: نوجوان در اندیشه ی مستقل شدن است بنابراین نبایستی عقاید خود را بر او تحمیل کنیم بلکه بایستی او را تحمل کرد و با مشورت گرفتن از او در امور خانه در کسب استقلال یاریش کنیم. 16- فعال بودن نقش پدر در تربیت نوجوان: همانگونه که «مادر» نخستین گذرگاه کودک و نوجوان به زندگی اجتماعی است آنچه که بسیار مورد نیاز یک نوجوان است وجود «پدری» است که خانواه بتواند بر او تکیه کند. «پدری» که گرم، مهربان و پرشور باشد. 17- پذیرش بدون قید و شرط نوجوان: نوجوان را همانطور که نشان میدهد بپذیریم نه آنطور که در رویا و تخیل خود تصور میکنیم و بدانیم اگر نوجوان در خانواده مورد احترام قرار گیرد، یاد میگیرد خودش را آنطور که هست بپذیرد. منبع:انجمن علمی و آموزشی مدرسین آموزش خانواده شهر تهران |
مردی برای مشاوره نزد دانشمندی رفت. به او گفت عاجزانه دنبال کار می گردم و پیدا نمی کنم یا اگر دست به کاری میزنم موفقیت آمیز نیست.
دانشمند به او گفت: عاجزانه دنبال کار نگرد شادمانه جستجویش کن! انسان نباید استغاثه یا استدعا کند بلکه باید مدام سپاس بگزارد که خواسته خود را پیشاپیش ستانده است. مشکل تو کلماتی است که بکار می بری و بعد آنها تبدیل به افکار می شوند و بعد با آنها مواجه می شوی.
نوع احساس قبل از انجام هر کار بسیار مهم است چون رخداد آینده را رقم می زند. همه این تجربه را دارند که وقتی با احساس خوب دنبال چیزی می گردند نتیجه آن با زمانی که احساس بد دارند بسیار متفاوت است. خرسندی و احساس خوب یک راز بزرگ برای موفقیت است. اشتباه رایج اینست که همه انتظار دارند پس از پیروزی و نیل به هدف احساس خوبی داشته باشند.
کلمات و افکار ما دقیقا مانند اجزا و اشکال طراحی و نقشه کشی هستند که ابتدا و پیشاپیش کشیده می شوند و بعدا تبدیل به اشیاء و ساختار می گردند.احساس در اینجا نقش قدرت و کشش را ایفاء می کند.
وقتی پیش درآمدها را خوب بشناسیم به قدرت کنترل و خلاقیت زندگی پی می بریم. لحظه حال لحظه پی ریزی برای رخدادهای پیش رو است و آنچه اکنون با آن مشغولیم کاشت گذشته است. اگر به اهمیت و کارآمدی عالی خرسندی و احساس خوب پی ببریم لحظه ای آنرا رها نخواهیم کرد. متاسفانه درگیر بودن با احساس بد برای انسان نوعی عادت شده است چون از کودکی با این غلط رایج مواجه بوده ایم که زندگی دشوار و پر از ناراحتی است. حتی اگر احساس بدی به هر دلیلی داریم تغییر آن به آسانی امکانپذیر است. خود داشتن احساس منفی در گذشته و حال ممکن است باعث ناراحتی شود اما فراموش نکنیم
زندگی چیزی جز عبور از لحظه ها نیست و در هر لحظه می توانیم احساس خود را عوض کنیم! هر لحظه ای لحظه جدید است و می تواند با لحظه قبلی متفاوت باشد. |
اگر به همه چیز شادمانه بنگرید آنوقت می بینید حتی می توانید از تلخی ها و مصائب زندگی هم نتیجه مثبت بگیرید و لحظه بعدی را به شادمانی بگذرانید. تلخی یک واقعیت است اما متعلق به همه لحظه ها نیست.
بهمین دلیل است که می گویند در حالت شعف عرفانی چرا و چگونه معنا ندارد و بقیه کارها بر عهده کائنات است.
عزت نفس، عبارت از قضاوتی است که ما در مورد خود می کنیم، برای اینکه قضاوت درستی در مورد خود داشته باشیم، دقت به این نکات ضروری است:
1. نسبت به خود ( افکار ، احساسات و اعمال خود ) آگاه باشیم .
2. با خود رفتار خصمانه نداشته باشیم .
3. واقعیتهای وجود خود را چه دوست داشته باشیم چه دوست نداشته باشیم ببینیم و بپذیریم که اینگونه ایم. در اینصورت می توانیم عزت نفس، ارزشی که برای خودمان قائل هستیم، را مطابق با گوهر انسانی خود افزایش داده و در ارتباط خود با دیگران، راضی و موفق باشیم.
یکی از موانع عزت نفس انکار خود است، به این معنا که خودمان را نادیده بگیریم. آیا قبول دارید که بعضی از ما ، در بسیاری از لحظات شبانه روز، مشغول انکار و نادیده گرفتن خودمان هستیم ؟ بیائید کمی به افکار ، احساسات و رفتارمان در این اواخر توجه کنیم و ببینیم به چه میزان با خودمان منصفانه رفتار کردیم. چقدر از واقعیتهای وجودمان را پذیرفتیم و چقدر را انکار کرده و فکر کردیم که بهتر این است به به آنها اعتنایی هم نکنیم . وقتی از موضوعی متاثر و غمگین شدید با خود چه گفتید؟ آیا قبل از غصه خوردن و یا خود و دیگران را متهم یا نصیحت کردن، یک لحظه با خود گفتید: بله، این موضوع مرا ناراحت و غمگین کرده؟ هنگامی که از موضوعی شاد شدید آیا در اوج شادی توانستید یک لحظه خود را نگاه کرده، دریابید که وجودتان به فلان علت، غرق شادی شده؟ وقتی از عمل خود شرمنده شدید آیا خود را نگاه کرده و با خود مرور کردید که: از این عمل خودم شرمنده هستم ؟
هنگاهی که از زندگی خسته شده و به دنبال یک زندگی و کار لذت بخش ، مثل یک کلاف سر در گم به این در و آن در می زنید، و یا وقتی به طور تعجب آوری بدون دلیل موجه به افراد بیرون از خانواده توجه افراطی می کنید و یا زمانی که دائم ناراحت و شاکی هستید که همسرم، همکارم و ... مرا آزار می دهند، آیا هیچوقت شده که با خودتان خلوت کرده و بپرسید: من از چه چیزی ناراحتم؟ از چه چیزی ناراضی ام ؟چه نگرانی و نارضایتی در وجود من نسبت به خانواده ام یا کارم و ... هست که اینطور بی قرار و ناخرسند شده ام؟
هنگامی که هوشیاری و ذکاوت در کاری به خرج دادید آیا با خود گفتید : آفرین ، من در آن مورد هوشیار بودم ؟ ما غالباً به خود بی توجه هستیم. حتی گاهی خود را انکار می کنیم . غالب اوقات، افکار، احساسات، نقاط ضعف، نقاط قوت، اعمال خوب و اعمال بد خود را به را حتی نادیده می گیریم . منظور این نیست که خودخواه و از خود راضی باشیم ، بلکه نکته این است که خودمان را ببینیم و نسبت به خود آگاه باشیم . ضمناً وقتی سعی می کنیم که نسبت به خود آگاه باشیم ، ناگزیریم به دیگران هم توجه کرده و نسبت به آنان هم آگاه گردیم .
بدون شک ما همه جسم خود را دوست داریم، به طوری که اگر تشنه یا گرسنه شدیم آب و غذا می خوریم، بیمار شدیم خود را معالجه می کنیم ، سعی می کنیم راحتی جسم خود را فراهم نمائیم ، اما چرا در بعضی حوزه ها، مثل عواطف، افکار و عملکردها نسبت به خود بی تفاوت هستیم ؟ حتی خود را نادیده میگیریم؟ چه نفعی در این کار عاید ما می شود ؟
هنگام عصبانیت به موضوع و یا شخصی که ما را عصبانی کرده توجه می کنیم ، اما به وجود خودمان آگاهی نداریم. به هنگام شادی هم همینطور عمل می کنیم . زمانی که خود را آگاهانه نگاه می کنیم ، به آنچه موجب شادی و یا ناراحتی ما شده واقف می شویم. در این صورت می توانیم رفتار مناسب تری داشته باشیم. به هنگام توانائی از پذیرفتن توانائی و به هنگام ضعف از قبول ضعف خود طفره می رویم. آیا این آسانترین، بی دردسرترین ( نه مفیدترین ) عکس العملی است که می توانیم داشته باشیم؟ این نوع برخورد چه سودی به حال ما دارد ؟
ه این مثالها توجه کنید:
• اگر کاری که انجام می دهیم ، برای ما یکنواخت و یا آزار دهنده شود و انگیزه خود را از ذست بدهیم ، احساس کسالت خواهیم کرد . اگر به جای اینکه به این موضوع توجه کنیم و از احساس خود آگاه گردیم ، منکر آن شویم و به آن بی اعتنا باشیم ، نه تنها در کار خود تغییر مناسبی نخواهیم داد، بلکه برای اجتناب از این کسالت ، ممکن است به راه حل های غیر مناسب ، متوسل شویم . مثلاً از خانواده ، همسر و فرزند خود ایراد گرفته، از آنها ناراضی شویم. حتی ممکن است به روابط بیرون از خانواده جذب شده و بدون آنکه خود بفهمیم، در پی راه حلهای نامعقول برویم.
• وقتی با همسرمان مساله داریم اگر آن را انکار کرده و به حیات خلوت ذهنمان پرتاب کنیم ، روابط سرد ، تیره و تیره تر می شود و نه تنها مسئله حل نمی شود بلکه ، بر مشکلات افزوده و چه بسا به جدایی منجر شود .
• پدر یا مادری را در نظر بیاورید که همیشه با فرزندش به عصبانیت برخورد می کند و فرزند از او به شدت می ترسد . همه ما ، چنین پدر و مادرهایی را دیده ایم . پدر یا مادر نمی پذیرد که خودش عصبانی است و به علت این عصبانیت رفتار نا مناسبی دارد . او عصبانیت و بد رفتاری با فرزند خود را انکار می کند و حتی حاضر نمی شود به صحبتهای فرزندش گوش کند . چنین شخصی هیچگاه نخواهد توانست خود را تغییر داده و رابطه اش را با فرزندش بهبود بخشد .
• دختری که با استعداد و توانمند است خود را به ناتوانی و نادانی می زند . از استعدادهایش فرار می کند چرا ؟ زیرا وقتی تحسین اطرافیان را بر می انگیزد مورد حسادت و آزار دیگران قرار می گیرد و از این آزار رنج می برد. در نتیجه استعداد و توان خود را انکار می کند .
موارد فراوانی را می توانیم پیدا کنیم که به خود بی توجهی می کنیم زیرا این آسانترین کار است، اما مفیدترین کار نیست. گاهی از احساس و یا رفتار خو ناراحتیم ! آنقدر ناراحت که نمی توانیم بپذیریم اینگونه رفتار می کنیم یا اینگونه احساس می کنیم. در اینجا بهترین کاری که می توانیم انجام دهیم این است که مقاومت خود را بپذیریم . یعنی قبول کنیم که در مقابل پذیرش این احساس ، این رفتار، این فکر مقاومت داریم . قبول کنیم که نمی خواهیم آنرا ببینیم و بپذیریم . اگر از این نقطه شروع کنیم مفید واقع می شود . اگر نسبت به مقاومت خود هشیار باشیم مقاومتها مثل یخی خواهد بود که در برابر حرارت ذوب می شود.
تمرین:
حال به تمرین "کامل کردن جملات" بپردازیم. این تمرین آسان و مفید است . فقط یک قلم و کاغذ بردارید . برای هر تمرین یک صفحه اختصاص دهید . هر کدام از جملات داده شده را در بالای یک صفحه بنویسید . در اینجا چند نمونه جمله آورده شده است:
1.گاهی وقتی به عقب بر می گردم به سختی باور می کنم که من یک وقتی .... ( مثلاً حسود یا نا امید ) بودم .
2. برای من آسان نیست که بپذیرم که .... ( مثلاً بدبین ) هستم.
3. وقتی .... ( مثلاً ، کاری را خراب ) کنم برایم آسان نیست که خود را بپذیرم.
شما با هر یک از جملات ناقصی که به عنوان مثال آورده شده 10-8 جمله کامل با سرعت بنویسید . هیچ نگران درست بودن جملات یا مغایر بودن آنها با یکدیگر نباشید. این یک تمرین و تجربه بسیار مفید است. سه جمله در اینجا آورده شده بقیه جملات را در قسمت خودآزمایی می یابید .
توجه داشته باشید که اگر فقط این کلمات را بخوانید و تمرینات را به شرح فوق انجام ندهید خود را از کشفیات مهمی محروم می کنید بعد از انجام تمرینات برای شما مشخص می گردد که چرا پذیرش خویش ، برای تغییرات مثبت ضروری است .
- اگر من از قبول این واقعیت که غالباً ناآگاهانه زندگی می کنم سرباز زنم چگونه می توانم بیاموزم که آگاهانه تر زندگی کنم؟
- اگر از پذیرش این واقعیت که غالباً غیر مسئولانه زندگی می کنم سرباز زنم چگونه می توانم زندگی مسئولانه را بیاموزم؟ اگر ندانم که عمل به جا و مفیدی را انجام داده ام چگونه می توانم آنرا در موقع خود و با اعتماد انجام دهم ؟ اگر به نقطه قوت خود آگاه نباشم چگونه می توانم خود را درست ارزیابی کرده و حتی شکرگزار باشم؟
اگر از دیدن این واقعیت که معمولاً به طور منفعل زندگی می کنم بگریزم چگونه یاد خواهم گرفت جرات کرده و نظر خودم را ابراز کنم؟ من نمی توانم بر ترس یا هر مشکل دیگری که منکرش هستم غلبه کنم . من اگر وجود یک مشکل در رابطه جنسی را نپذیرم نمی توانم آنرا اصلاح کنم .
من نمی توانم دردم را معالجه کنم اگر از قبول دردی که دارم امتناع ورزم. من نقطه ضعفهایی را که اصرار می کنم ندارم، نمی توانم اصلاح کنم .
اگر قبول نکنم که عمل اشتباهی را انجام داده ام چگونه می توانم آنرا اصلاح کنم و یا خود را به خاطر آن ببخشم . برای پذیرفتن خود، باید این واقعیت را بپذیرم که آن طوری که فکر می کنیم ، احساس می کنیم و عمل می کنیم. همه، تظاهراتی از وجود خود ما و متعلق به ما هستند . پذیرفتن به آن معنا نیست که آن موارد ، نهایت بودن ما و غیر قابل تغییر هستند. اما اگر ما آنها را انکار و طرد کرده، در یک قفس محبوس نماییم ، بدون شک از تغییرشان جلوگیری کرده ایم .
تمرین و خود آزمایی:
- یکی از احساساتم که نمی توانم بپذیرم...است.
- یکی از کارهایی که نمی توانم بپذیرم...است.
- یکی از افکاری که سعی دارم از مغزم برانم...است.
- یکی از چیزهایی که سخت است برای بدنم بپذیرم...است.
- اگر بدنم را بیشتر...بودم،...بیشتری داشتم.
ایمیلی بود که برایم رسیده بود
|
|||||||||||||
در این آدرس http://www.lrn.ir/quiz/htmls/lrn/index.htm
مدیر کل برنامهریزی و تالیف کتب درسی با اشاره به ورود 19 کتاب جدیدالتالیف به نظام آموزشی کشور از حذف کتاب جغرافیا در میان کتب درسی خبر داد
به گزارش مهر، وی گفت: درس استانشناسی به جای جغرافیا در مقاطع تحصیلی جایگزین میشود. [کتب درسی ابتدایی تا 6 ماه دیگر اصلاح میشود]
سیاست آموزش و پرورش تقویت مدارس غیردولتی است.
واگذاری فضاهای آموزش و پرورش، اعزام نیروی مامور و ارائه تسهیلات مالی و فنی از راهکارهای تقویت این مدارس است؛ این در حالی است که مدارس غیردولتی، به دلایل مختلف مانند کیفیت نامناسب آموزشی و شهریه بالا مورد اقبال مردم قرار نگرفتهاند؛ البته به جز تعداد اندکی از این مدارس که از کیفیت مطلوبی برخوردارند.ادامه با کلیک